یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

سپاسگذارم

از همه تون یک دنیا ممنونم خیلی هاتون توی کامنتای عمومی و خصوصی با ایمیل و اینستاگرام بهم کلی اطلاعات دادین و منو اگاه کردین مرسی که اینقدر خوبین  

روز شنبه بعد از اینکه از دکتر برگشتم موضوع رو باهمسرم و دایی ممر جان درمیون گذاشتم و خب عکس العمل هردوتاشون این بود که تعجب کردن و همسرجان که گفت من که تاحالا همچین موردی توی ستی ندیدم ولی اگه تو می گی دیدی حتما درسته . اما دایی ممرجان کلی غر زد که من گیر الکی می دم باز بیکار شدم و دنبال عیب و ایراد توی بچه هام هستم و باز اگه بگم سپهر گیج می زنه یک چیزی ولی ستایش عمرا . منم گفتم این گیج زدن نیست و خیلی با سپهر فرق داره . توی پرانتز توضیح بدم که  سپهر اگه موضوعی واسش جالب نباشه اصلا توجه نمی کنه و هی باید وسط حرف زدن توجه اش رو با گفتن جملاتی مثل سپهر شنیدی یا سپهر متوجه شدی جلب کرد البته کلا سپهر شخصیت متفاوتی داره .خلاصه دایی ممر گفت یادت میاد دفعه پیش واسه یک انار خوردن بچه رو دوروز بردم بیمارستان (منظورش این پست هست )  

همه ی این حرفا بعلاوه ی اینکه خودم هم اصلا انتظار تایید بیماری ستایش رو نداشتم موجب شد که دوباره بگردم دنبال پزشک .یکیشون که واسه سال اینده وقت داد .اون یکی هم هرچی زنگ می زدم مطب می رفت روی پیغام گیر و صدای ضبط شده می گفت مطب چهارشنبه 21 بهمن تعطیل هست و توی نت دیده بودم که ساعت شروع به کار مطب 2 هست واسه همین دیروز ستایش رو زودتر از مدرسه ورداشتم و مستقیم رفتیم مطب دکتر غفرانی و بعد از اینکه نیم ساعت پشت در نشستیم و دیدیم کسی در مطب رو باز نکرد از همسایه ها پرسیدم و فهمیدم مطب روزای دوشنبه تعطیله !!!! هیچی دیگه بعد از کلی بدوبیراه گفتن به این شانس !! دوباره رفتم پیش دکتر جوادزاده و گفتم دکتر جان شاید من اشتباه کرده باشم اصلن حالا که هیچ کس متوجه نشده و مشکلی هم واسه ستی ایجاد نکرده خب چی کارش داریم بزاریم همینجوری بمونه . دکتر هم منو توجیح کرد که اگر ابسانس باشه نباید به حال خودش ولش کنم و حتما باید درمان کنم و بهم گفت درسته نوار مغز ستی نمی گه این بچه صد درصد ابسانس هست ولی نشون می ده که مستعد ابسانس بودن هست و با توجه به حرفای شما من فعلا نتیجه می گیرم بچه ابسانس هست و تو درمان رو شروع کن و بعد از دو تا سه هفته به من بگو چه تغییری دیدی اگه ابسانس باشه قاعدتا دیگه نباید همچین موردی در ستی ببینی ولی اگر بازم با خوردن دارو ستایش همون قبلی بود و بازم تو همچین مواردی رو دیدی اونوقت دوباره نوار مغز می گیریم ایندفعه با نمی دونم چی چی بیشتر (انتظار ندارین که من اصطلاحات پزشکی یادم مونده باشه ) و اونوقت نتیجه می گیریم که اشتباه کرده بودیم و بچه کاملا سالمه یا درسته و همین درمان رو ادامه می دیم و درمانش هم معمولا دوسال هست ولی من الان به تو قول نمی دم که دوسال دیگه درمان تموم بشه چون ممکنه بعضی ها حتی تا اخر عمر احتیاج به درمان داشته باشن 

و اینگونه شد که من از امروز صبح اولین دوز دارو رو دادم و درمان رو شروع کردم  

پنجشنبه مراسم سمنو پزان در مرکز دنیا برقراره و همه ی فامیل جمع می شن و قرار بود ما هم بریم و خیلی هم دلم می خواد که بریم هم احتیاج به تنوع و پرت شدن حواس دارم هم اینکه عاشق سمنو هستم ولی سپهر از دیروز تب با گلودرد و گوش درد داره و دکتر می گه ویروسیه اگه تا شب بهتر بشه فردا میریم وگرنه که احتمالا من بمونم و همسرجان بره . خداکنه خوب بشه  

مهم نوشت : فقط می خوام یک نکته رو یاداوری کنم اونم اینه که لطفا توی اینستاگرامم حرفی از اینجا نزنین هنوز غیر از دایی ممر به کس دیگه ای راجع به ستایش حرفی نزدم و فعلا نمی خوام مامانم رو نگران کنم حداقل تا وفتی که مطمین نشدم  

نظرات 6 + ارسال نظر
تنها سه‌شنبه 20 بهمن 1394 ساعت 14:40

یک عدد مامان نگران جان! امیدارم به زودی بیای و بنویسی که همه اش از وسواس بوده و ستایش جان جان هیچ مشکلی نداره . امیدوارم و دعا میکنم .

ممنون تنهای عزیزم

سوری سه‌شنبه 20 بهمن 1394 ساعت 19:52

خوب خوبه. ببین مثلا من الرژی دارم تا مدت نامعلوم باید دارو بخورم. کی میدونه کی خوب میشه حالا این چون اسنش صرع هس برات ابهت داره. انشالله که هیچی نباشه. آلرژی هم اگه چلکش گرفته نشه میشه اسم عفونت گوش....ولی خیلی اسمش ترسناک نیس. خوب میشه مهم این تو متوجه شدی...بوس بوس

اره همین طوره سوری جان

نیایش جمعه 23 بهمن 1394 ساعت 20:27

سلام.ایشالا که چیزی نیست و بازیگوشیه
خانوادگی سمنو میپزن؟از الان؟!چه فرهنگ اصیلی دارن...خوش به حالشون

بله این یک رسم خانوادگی قدیمیه که خیلی وقت بود انجام نمی شد از امسال دوباره استارتش زده شده
کلا توی این شهر سمنو پختن خیلی مرسومه و از نیمه ی دوم سال اکثرا مشغول این مراسم هستن

ساناز شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 14:48 http://www.javrash89.blogfa.com

شما مامان بی نظیری هستید.

رها یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 21:06

سلام.من همین امروز با وبلاگتون آشنا شدم.ار صمیم قلب برای ستایش عزیز آرزوی سلامتی و برای شما آرزوی بردباری می کنم.
منم تومور مغزی دارم ولی خدا رو شکر روحیه ام عاااالی است.امیدوارم شما هم هممیشه پر قدرت و استوار باشین.

ممنون رها جان
منم برات ارزوی سلامتی می کنم

مریم یکشنبه 31 مرداد 1395 ساعت 10:18

سلام مامان عزیز،

یادتونه وقتی این پست های مربوط به ستی رو گذاشتین براتون پیام خصوصی گذاشتم و گفتم خواهر زاده ام، زهرا، مبتلا به ابسنس سیژر هست؟
وقتی کلاس اول بود براش تشخیص دادن و سال تحصیلی جدید میره کلاس نهم. دیشب دکتر از نوار مغزیش کاملا راضی بود و روند کاهش داروهاش رو آغاز کرد که به لطف خدا تا بهمن ماه دیگه کاملا داروهاش رو کنار بگذاره. گفت در صورت عود تا حداکثر شش ماه بعد از قطع داروها خودش رو نشون میده و اگر این اتفاق نیفته درمان قطعی و همیشگی شده.
خیلی خیلی خوشحالم. گفتم شاید این خبر، یه حس خوب رو برای شما هم داشته باشه.
همیشه سلامت باشین.

مرسی عزیزم خیییلی خوشحالم کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد