دیگه تصمیم گرفتن وسایلشون رو بفروشن و خونه رو پس بدن و خب من هر وقت فرصت کنم میام اینجا خونه ی سابق دایی ممر و عروس جان و از وسایلشون عکس می گیرم و برای عروس می فرستم تا توی کانال تلگرامش برای فروش بذاره
بعصی از این وسایل رو من و عروس جان باهم رفتیم و خریدیم و پشت هرکدوم از اینا کلی خاطره هست و همین خاطرات بهشون روح دادن و واقعیتش اگر تنها بیام مثل امروز با هر عکسی مرور خاطرات می کنم و اشکم سرازیر میشه
سر صبحی با کیف ورزشم رفتم نزدیکترین باشگاه و همونجا تبت نام کردم و ورزش رو شروع کردم محیطش خلوت و خوب بود و از همه مهم تر یک پنجره ی قدی و بزرگ رو به یک فضای سبز داشت که موقع ورزش کردن تمام مدت اون فصای سبز جلوی چشم بود و منم در حالی که یک پادکست در مورد مشروطه رو گوش می دادم روی تردمیل دویدم
حالا فردا هم می خوام برم تی ار ایکس
یک روز بدنسازی و یک روز تی آر ایکس
یک همچین ورزشکاری شدم
ایشالله که ادامه دار باشه :)
ورزش حال آدم رو خوب میکنه. برای من اینطوریه که وقتی هیکلم میزون باشه و از دیدن خودم تو آینه لذت ببرم حس قدرت خوبی میگیرم و بقیه امور رو بهتر رسیدگی میکنم. شاید سطحی نگرتر از اونی هستم که دوست دارم بپذیرم
واسه منم همینطوره پت جان
وقتی افسرده ام حواسم به خوراکم نیست و پیاده روی نمی کنم و در نتیجه چاق میشم و همین چاق بودن باعت میشه بیشتر توی لاک خودم فرو برم و افسرده تر بشم
و اینجوری این دور باطل هی تکرار میشه
یکجایی باید گوش خودم رو بگیرم و از جام بلند بشم و امروز از اون روزها بود
سلام
امیدوارم سفرشون بی خطر باشه و بتونن اونجا زندگی خوبی بسازن
ممنونم
سلام
نمیخواین شهروند اون کشورهایی بشین که پلیس به دانشگاه حجوم میبره و استاد و دانشجو رو بی نصیب نمیذاره از باتوم و.... اونجا دختر و پسرت راحت میتونند حرفشو بزنند و آزادی بیان موج میزنه؟ حیفه ها
سالهاست شهروند اون کشور هستم
ار تیرماه 78
رها اون هجوم هست نه حجوم
چقدر نفرت انگیز هستید شما بیسوادهای قلم به مزد