یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

طفلی فیروزه جون و طفلی تر گالیله

توی آرایشگاه عیر از من شش نفر دیگه هم هستن و انگار من وسط یک بحث داغ و جدی رسیدم

خانوم آرایشگر همونجور که داره صورت مشتریش رو بند می اندازه :وای این فیروزه جون چه تعصبی داشت البته خب بنده ی خدا یک عمر همین چیزها رو تدریس کرده و نمی خواد باور کنه که اشتباه می کرده

مشتری اونوری که زیر دست ناخن کار هست :معلم بوده؟ معلم چی؟

+ معلم فیزیک و خب یک عمر به دانش آموزهاش گفته زمین دور خورشید می چرخه و الان هرچی هم مقاله ی علمی بهش بدی بازم باور نمی کته که اشتباه بوده

مشتری زیر دستش :ای بابا ابوعلی سینا بنده ی خدا هزار سال پیش گفته بود زمین تابت و مسطح هست اینا الان بعد از هزارسال به این نتیجه رسیدن قدر دانشمندان خودمون رو نمی دونیم دیگه

من همینطور گیج سرم بین خانوما می چرخه و نمی فهمم چی میگن شوخی می کنن یا جدی حرف می زنن که خانوم آرایشگر خطاب بهم میگه فیروزه جون رو یادتون هست همون خانومی که فلان روز اینجا بود و خوش سر و صحبت بود

میگم نه والا من دقتم پایین هست و متوجه شون نشدم

با  آب و تاب تعریف می کنه که همون فیروزه جون هنوز اعتقاد داره زمین می چرخه اونم دور خورشید 

خانوم ناخن کار در حال سوهان کشیدن : ای بابا تا مردم بخوان قبول کنن که هرچی قدیمی ها می گفتن درسته یک نسل بلکه بیشتر طول می کشه آخه خدایی چجوری ممکنه زمین بچرخه یا گرد باشه چقدر اطلاعات غلط بهمون می دادن

خانوم آرایشگر : همین واکسن اصن مگه زمان مامان بزرگ ها و پدر بزرگ هامون واکسن بود اونا چجوری زندگی می کردن که اینقدر هم طول عمرشون زیاد بوده و سالم هم بودن

بطور ناخودآگاه میگم خب البته اون موقع مرگ و میر بچه ها هم زیاد بوده و اگر از مامان بزرگ هاتون بپرسین هرکدوم شون حداقل یک کودک زیر پنج سال رو از دست دادن.... وقتی همه ی سرها به طرفم می چرخه و همه باهم شروع به حرف زدن می کنن تا بهم بگن چقدر اشتباه می کنم تازه متوجه میشم خیلی بی موقع دهن باز کردم و دیگه سکوت می کنم و وقتی از آرایشگاه میام بیرون عصبانیم 

خدایی خورشید دور زمین می چرخه ؟! چرا آخه؟

پ. ن 1: سپهر که کلی خندید و گفت می خواستی بگی نه عزیزم اصن تمام سیارات و کل کهکشان دارن دور تو می چرخن


نظرات 17 + ارسال نظر
ربولی حسن کور جمعه 17 آذر 1402 ساعت 13:50 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
واقعا ابن سینا چنین چیزی گفته؟
بهانه خوبی برای بحث با معتقدین طب اسلامی بهم دادین
گرچه دیروز نامه اومد که قراره برامون آموزش طب اسلامی هم بگذارن!

سلام آقای دکتر
والا چه عرص کنم این خانوما که تحقیقاتشون کامل بود و به آخرین مقاله ها در زمینه ی علم نجوم هم دسترسی داشتن پس حتما ابن سینا گفته دیگه

عابر جمعه 17 آذر 1402 ساعت 15:32

دیگه وقتی یکی در اون پست مهم میگه ریل حرکت میکنه، در حد این خانمها هم اعتقاد دارن که زمین ثابته دیگه . گفتا ز که نالی که از ماست که بر ماست!

زمین هم ثابته هم تخت!
ای بابا

افق بهبود جمعه 17 آذر 1402 ساعت 18:58 http://ofogh1395.blogsky.com

یعنی الان خودشون رو مدرن فرض کردن و اینو یه نظریه ی مدرن میدونن

آره دیگه تازه می گفتن مقاله ی جدید هست حالا این مقاله جدید رو کی گفته خدا می دونه

سپید جمعه 17 آذر 1402 ساعت 21:00

دقیقا به همین دلیل چند سالی هست که آرایشگاه نرفتم. واقعا نمیتونم حرفاشون رو تحمل کنم.

آذردخت شنبه 18 آذر 1402 ساعت 10:32 http://azardokht.blog.ir

وای خدای من دیگه بحث به کجاها رسیده. با چه چیزهایی باید مدارا کنیم کم‌کم.

هی سعی می کردم خونسرد باشم و با خودم بگم بیخیال خب یک عده هم اینجوری هستن دیگه ولی راستش عصبانی شده بودم و البته کلافه

میگفتی خورشید‌ ک سهله
هم کهکشان راه شیری دور ما زمینی ها میچرخن

سوسن شنبه 18 آذر 1402 ساعت 18:38

ابن سینا اگه زنده میشد حرفهای اینا رو میشنید همونجا سکته میکرد و میمرد

بنده خدا ابن سینا

زهرا شنبه 18 آذر 1402 ساعت 21:04 http://pichakkk.blogsky.com

پری
غیر از اینکه زمین تخته، اینو نگفتن که ما تو حبابیم؟ و بیرون گنبد کبود آبه؟!
عصبانیتت رو میفهمم.
چند هفته پیش دقیقا داشتم کامنت های یه کلیپ رو میخوندم، با همین موضوع. قشنگ مغزم سوت کشید

توی حبابیم
خدایی خیلی آدم های عجیبی هستن و از همه عجیب تر این میشه که تو بین اینا اقلیت باشی انگار که یک عالمه آدم دورت باشن و بگن وااا ماست سیاهه و چطور تا الان نمی دونستی. یک حس خیلی مسخره ای داره

نجمه یکشنبه 19 آذر 1402 ساعت 08:06

خیلی خووب بود
واقعا این حجم دیتایی که تو ارایشگاه جابجا میشه،گوگل بر نمیتابه
مدت هاس تو این موقعیت نبودم.همیشه باید یه طوری برم ارایشگاه که جوجه ها و همسر دم در باشن،سه سوت بپرم بیرون.
دفعه اخر،در حالی که مواد رنگ ابرو رو ابرو بود،اومدم بیرون

عزیرم
چه زود فراموش کردم اون دورانی که بچه هام کوچیک بودن و واسه رفتن اینجور جاها چه مصیبت ها می کشیدم
هیییع یادش بخیر

الی یکشنبه 19 آذر 1402 ساعت 09:42

یسری همکارم آرایشگرشو معرفی کرد که برای اصلاح و ابرو برم پیشش بعد که اومدم پرسید چطور بود ؟؟ گفتم عاااالی اصلا حرف نمیزد سکوت محض گفت کارشو میگم ، گفتم بد نبود


اصن یکی از آپشن های آرایشگاه خوب اینه که تورو از اوضاع اطرافت و محله تون آگاه کنه
تو هم هنوز ایمان نیاوردی ها

زهرا یکشنبه 19 آذر 1402 ساعت 14:25 http://pichakkk.blogsky.com

وای پری الان یه چیز دیگه هم یادم اومد.
گفته بودن تو حبابیم و دورمون آبه. و اعتقاد داشتن داستان حضرت نوح از همینجا میاد که این حباب سوراخ میشه و آب میریزه پایین و باقی ماجرا
پری اینقدر مقاومت نکن. بپذیر دیگه

چه دنیای فانتزی ای دارن
باشد که ما گمراهان ایمان بیاوریم و کمتر این جماعت آگاه رو آزار بدیم

مرمر یکشنبه 19 آذر 1402 ساعت 20:26

وای خدای من،امان از این آدمای خود همه چیزدان،توی نجوم،پزشکی ،مهندسی و ...صاحبنظرن،بلا نگیره ابن سینا رو،کی میاد این حرفارو در گوش اینا میزنه؟


وااای مرمر اولش داشتم فکر می کردم سینا کیه آخه این سینا خوندمش بعد دوزاریم افتاد منظورت چیه
عالی بود کلی خندیدم

یه مامان دوشنبه 20 آذر 1402 ساعت 13:43

بله منم شنیدم که می گن زمین تخته و یه گنبد هم بالای سر ما هست. می گن برای همین توی شعرهای قدیمی خیلی از گنبد اسم بردن. مثلا، یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود!!!!

اینا واقعی این حرفا رو میزنن یا مسخره بازی در میارن!!!؛؛

گنبد بالا َ سرمون

الهه دوشنبه 20 آذر 1402 ساعت 15:14

سلام .اول که پستو خوندم گیج شدم دوباره که خوندم دوزاریم افتاد .یکی از آفتهای فضای مجازی اینه که هر کی یعنی دقیقا هر کی هر جفنگی رو به عنوان فکت عنوان میکنه ومتاسفانه بعضی از افراد میپذیرن و بهش استناد میکنن .دسترسی به فضای مجازی خیلیها را دچار توهم خود دانشمند پنداری کرده در صورتیکه هیچ اطلاعات دقیق و مطالعه ندارند.به شخصه وقتی طرف خیلی پرته واوامیدی به نجات از جهالتش نیست خیلی ریلکس حرفهاشو میشنوم ولبخند میزنم .

فکر کنم کار درست هم همین باشه که شما انجام میدی الهه جان
وقتی اختلاف نظر راجع به بدیهیات هست همون سکوت بهتره

آذین دوشنبه 20 آذر 1402 ساعت 21:43

سلام
نظریه "زمین تخت" کمر من رو جوری شکسته که فک نکنم دیگه صاف شم حالا حالاها، نظریه جدید چرخش خورشید رو دیگه من یکی برنمیتابم.
فقط سوالم اینه این عزیزان چرا سرشون به تخصص خودشون نیست و اینجوری پابرهنه به علوم طبیعی هم ورود میکنن؟ به خدا همینا اگه اجازه بدن آدم در مورد شماره رنگ مو و مواد ناخن و اینا یک کلمه حرف بزنه و نظر بده! علم خیلی مظلومه!

سلام آذین
منم بعد از این بحث داخل آرایشگاه متوجه ‌دم انگار طرفداران همچین نطرباتی خیلی هم زیاد هست و فقط هم مختص ایران نیست
کلن نمی فهممشون

چه همشونم با هم تفاهم کامل داشتن.. ستشون کامل بوده

آره باهم هم نظر بودن و انگار نیم ساعت قبل من فیروزه جون اونجا بوده و داشتن اونو تجلیل می کردن که چقدر ناآگاه هست

فقط دوباره برگشتم بگم که من نظرم عوض شد، میخوام از این به بعد برم آرایشگاه ببینم چه خبره من نبودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد