واسه رفتن عروس جان ستایش خیلی بی تابی کرد و بامزه اینجا بود که در حالی که داشت اشک می ریخت می گفت اصن هم برام مهم نیست که رفته و دلم هم براش تنگ نمیشه. اینجوری بیشتر خنده ام می گیره و میگم می دونم حالا فعلن اشک هات رو پاک کن
اصولن دوست دارم وقتی غمگینم آهنگ غمگین گوش بدم و باهاش گریه کنم (احتمالن خودآزاری دارم) و این روزها این آهنگ شاهرخ همیشه پلی میشد و حیف ازش و چه عجیب که اینقدر زود بزرگ شدیم تا مرگ دونه دونه ی خاطرات و نوستالژی هامون رو ببینیم
سلام
صدای شاهرخ را خیلی دوست داشتم بخصوص ترانه غریبه
سلام آقای دکتر
منم صداشون رو دوست داشتم. روح شون شاد که کلی خاطرات زیبا با صداشون برامون درست کردن
بزرگ شدن چقدر سخت و دردناکه ...
امیدوارم هرجای این جهان که هستید دلتون پر از دلخوشی و شادی باشه
آره واقعا
ستایش که خیلی چیزها رو خیلی زود و در سن پایین تجربه کرد طفلکم
یکیش همین جدا شدن، من خودم اولین تجربه ام از جدایی و مهاجرت با داداش بزرگه بود که اون موقع بیست و هشت ساله بودم ولی ستی الان اولین تجربه اش رو داشت وخیلی به عروس جان دلبسته شده بود
به سلامتی. نمی دونم چی بگم!
بگم امیدوارم ستایش جان هم به زودی برن پیش دایی و زن دایی مهربون!
بگم امیدوارم همیشه کنار هم باشین و جدایی دیگه ای رو تجربه نکنین ؟!
ولی دلتون رو خوش کنید اروپا نسبتا نزدیکه. اگر کانادا و استرالیا امریکا بودن چی
عزیرم
ممنون مهربون و خب آره منم همه اش با خودم میگم باز خوبه نزدیکتر هستن هم از نطر هزینه ی رفت و آمد مناسب تر هست هم از نظر زمانی
از بس همه رفتن و هی پشت سر این و اون گریه و دلتنگی کردم سِر شدم. جوری دوست و آشنا و فامیل رو بدرقه میکنم که انگار دارن میرن از این شهر به اون شهر. والا دیگه خسته شدم از دلتنگی و بیخیال شدم. جالبیش اینه هر یه نفری که راهی میکنیم حس میکنم من اینجا غریب تر میشم.
واقعیت اینه ما توی کشور خودمون غریبیم
تعداد اعضای خانواده و فامیلی که توی خارج از ایران دارم خیلی بیشتر از داخل ایران هست
تعداد دوستان خارج نشینم هم بیشتر از داخلی ها هست
سلام
تو نیلی چشات خیسه
انگار نی نی درست تر هست به معنای مردمک
ممنون
نمیدونستم نی نی یعنی مردمک