یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

روزگار با مامان

مامان اومده تهران که هم برادرش رو که از بلاد کفر اومده ببینه و هم نطر چندتا پزشک رو بپرسه 

خودش تا قبل اینکه بیاد بهم می گفت باید عمل کنم و فکر می کنی بتونی بیای پیشم بمونی و از این حرف ها... حالا که دوتا از پزشک ها بهش میگن آره بهتره عمل کنی میگه نه ولش کن من که مشکلی ندارم و عمل نمی کنم

مامان افتادگی رحم و مثانه داره و همین باعت شده کنترل ادرار براش سخت بشه و تند تند نیاز به دستشویی پیدا می کنه اینجا دوتا متخصص زنان فلوشیپ اختلالات کف لگن (خداییش چقدر همه چیز تخصصی شده) رفته و بهش توصیه کردن بهتره رحمش رو دربیاره

حالا اینکه کی راصی بشه عمل کنه خدا می دونه و فعلن که تصمیم داره برگرده مشهد و معتقده مشکلی نیست 

غذا خوردنش هم خیلی رو اعصابم هست و بعد از اون کاهش وزن شدید و انواع دکتر رفتن ها و آزمایشات و سونو و آندو و کولونو، به این نتیجه رسیدن که مامان مشکلی نداره و این کاهش وزن احتمالن برای داروهای قندش هست و البته که نسبت به قبل خیلی خیلی کم خوراک تر شده و هی باید بهش بگم توروخدا یک کم غذا بخوره و راستش دیگه احساس کردم شاید برای جلب توجه اینکار رو می کته چون چندباری که براش غذا کشیدم و خودش بلند شد رفت سر قابلمه و نصف اون چیزی که براش ریخته بودم رو برگردوند من ندیده گرفتم و هیچی نگفتم انگار که نفهمیدم و بعد خودش بهم گفت اون غذا همه اش رو نخوردم ها و رفتم نصفش رو برگردوندم و من گفتم باشه هرجور راحتی دیگه حتما خودت بهتر می دونی

انگار بچه شده باشه

هی با خودم میگم یادم بمونه وقتی من مسن تر شدم اینکارها رو نکنم ولی شاید هم اقتضای سن باشه

الانم می دونم هرچی اصرار کنم نه بیا برو عمل کن بیشتر لج می کنه و ترجیح میدم خودش قانع بشه و قبول کنه

سپهر خط در میون میره دانشگاه و هی به خاطر تحصن و اعتصاب کلاس ها کنسل میشن امیدوارم اون طفلی هایی که گرفتن رو زودتر آزاد کنن

ستایش هم سخت مشغول درس خوندن هست و انگار داره از دنیای کودکی فاصله می گیره

همسرجان هم درست وسط این شلوغی ها تصمیم گرفته استعفا بده  امیدوارم به اون چیزی که می خواد برسه هرچی من محتاط و ملاحطه کارم این همسرجان اهل ریسک هست و ابدا اهل مدارا و چشم پوشی نیست می دونم این اواخر تغییراتی توی شرکت شون ایجاد شده و می دونم که همسرجان از شرایط جدید  ناراضی هست

نمی دونم چرا گاهی با کابوس و صدای بچه ها کمک اون پسر دانشجو از خواب می پرم شاید چون همسن و سال سپهرم بود اینجور منو گرفتار خودش کرد 

نظرات 3 + ارسال نظر
پت سه‌شنبه 17 آبان 1401 ساعت 11:39

سلام پریسا جون
برای مامان اگر میان وعده رو بیشتر کنید ممکنه موثر باشه؟ وعده اصلی سر جاش اما تنقلات مثل میوه و شیرینی و آجیل رو تعددش رو بیشتر کنید یا در حین پیاده روی و پیک نیک باشه. خیلی از ما با میان وعده چاق میشیم

مواظب خودتون و خانواده‌، مخصوصاً سپهر، باشید

ممنون پت جان

نسیم سه‌شنبه 17 آبان 1401 ساعت 12:32

لیدا شنبه 21 آبان 1401 ساعت 00:51

سلام.از وبلاگ دکتر ربولی کامنتتون رو دیدم برام جالب بود اسم وبلاگ یک عدد مامان بود.در مورد مشکل مادر گرامی ،مادر من هم همین مشکلو دارن.میگه تا شیر آب باز میشه دیگه نمیتونم کنترل کنم.از پت استفاده میکنه و خیلی اذیته بخاطر این مسئله.درمان ساده تری نیست به جز درآوردن رحم؟لیزر دیدم چن جا تبلیغ کرده بودن تو مطب دکتر زنان زایمان برای این مشکل نمیدونم واقعا اثر داره یا نه

سلام عزیزم
مامان تون بهتره به پزشک متخصص مراجعه کنه شاید مشکل شون متفاوت باشه و راه حل اش هم متفاوت
واسه مامان من سه تا متخصص زنان با فلوشیپ اختلالات کف لگن گفتن که بهتره عمل کنه و راه حل شون فقط در آوردن رحم بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد