یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

بعضی روزها

توی دعواهای زن و شوهری ما، از جیغ و داد و هوار خبری نیست، البته اوایل بود ولی وقتی بچه دار شدیم که البته خیلی زود هم بچه دار شدیم، ترجیح مون این بود که بچه ها نگران نشن و توی خلوت باهم بحث می کردیم و خب قاعدتا هی باید مواظب می بودیم تن صدا بالا نره که انصافا کار سختی هم هست

یک مشکل اساسی که من توی بحت با همسرجان دارم اینه که خیلی خوب حرف میزنه و خیلی ماهرانه بحث رو اونجور که دلش بخواد پیش میبره و اصن رشته ی کلام از دستم خارج میشه و معمولن بعدش بیشتر از دست خودم عصبی میشم و چون فرصت پیدا نمی کنم حرف دلم رو بزنم خب توی دلم تلنبار میشه و گاهی دلم می خواد خفه اش کنم حیف که زورم نمیرسه

جدیدا یعنی این یکی دوساله راه حلش رو پیدا کردم و اونم دعوای پیامکی هست یعنی صبر می کنم بره سرکار و خونه نباشه بعد تند و تند براش پیامک های بلند و بالا می نویسم و البته که اونم جوابش رو میده ولی من اینقدر تند تند می نویسم و اونم چون سرش شلوغ هست دیر، پیام هاش رو چک می کنه و اینجوری تا بیاد جواب بده، خب من هرچی توی دلم بوده گفتم و یک آخیش بلند هم گفتم و دلم هم خنک شده و نشستم دارم چای می خورم که دینگ دینگ صدای موبایل میاد یعنی داره جواب میده اونوقت با یک لبخند روی لب جواب ها رو می خونم و روشون ریپلای میزنم و بحث ادامه پیدا می کنه.. منتها من دیگه همه ی اونچه دلم خواسته رو گفتم


پ. ن: فکر می کردم دیگه این موقع ها مامان دوز دوم واکسنش رو هم زده باشه و بتونم با خیال راحت برم مشهد پیش شون ولی خب تازه دوز اول رو دو روز پیش زده

نظرات 7 + ارسال نظر
تیلوتیلو چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 12:40 https://meslehichkass.blogsky.com/


اخ اخ از دست اینایی که خوب بلدن توی دعوا چطوری آدم را بدهکار خودشون کنن... تازه با یه زبون چرب و نرمی که گاهی حتی حس پشیمانی هم به آدم دست میده ... بعد نگاه میکنی میبینی چطوری شد که اینطوری شد


یعنی فکر میکنی آخرش به همه واکسن بزنن

وااای تیلو دقیقا همینی که توصیفش کردی هست
یعنی آخر کار می بینی تازه یک چیزی هم بدهکاری و چقدر ظالم بودی
خدا بگم چی کارشون کنه با این واکسن زدن هاشون

monparnass چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 12:59 http://monparnass.blogsky.com

سلام
" صبر می کنم بره سرکار و خونه نباشه بعد تند و تند براش پیامک های بلند و بالا می نویسم ... "
من استفاده از ارسال صدا رو برای بیان نظراتت پیشنهاد میکنم .خیلی راحت تر از نوشتنه . اولین بار دیدم پسرم از این روش برای ارتباط با همکلاسی هاش استفاده میکنه کلی بهش خندیدیم که تنبله و حوصله تایپ کردن نداره
اما
بعدا خودم یکی دو بار که دستم بند بود و باید سریع جواب میدادم اینو تست کردم عالی بود
یک ویژگیش اینه که تو یه دقیقه هر چی دلت می خواد رو می گی اما طرف مقابل برای نوشتن همون مقدار کلمه به چند دقیقه وقت نیاز داره
اینطوری همیشه تو جلویی و بدون خستگی می تونی تا هر وقت که دلت می خواد کار رو ادامه بدی
من عموما از واتس آپ استفاده میکنم
ارسال صدا توش خیلی راحته

می دونی چون خودم با پیامک های صوتی ارتباط برقرار نمی کنم واسه همین خودم هم زیاد استفاده نمی کنم آخه خیلی وقت ها حوصله ام نمی کشه و پیام صوتی که برام میاد رو روی دور تند گوش میدم ولی وقتی نوشتاری هست خب با یک نظر می خونمش و دیگه هیچ قسمتیش رو رد نمی کنم
منم همیشه از واتساپ استفاده می کنم
بعدم راستش چون این همسر من ملا لغتی هست یکبار مطلب رو می نویسم و بعد بازبینی می کنم که ایراد املایی یا مفهومی نداشته باشه بعد ارسالش می کنم وگرنه که همسرجان بجای اینکه اصل مطلب رو بگیره گیر میده به جزئیات که فلان چیز رو اینجوری نمی نویسن یا واسه فلان مطلب این کلمه یا ضرب المثل رو بکار نمی برن
مکافاتی دارم ها

ربولی حسن کور چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 15:23 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
مراقب باشم آنی اینجارو نخونه

سلام آقای دکتر
ایشششش به شما اقایون

مونا چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 23:39 https://motherofflowers.blogsky.com/

سلام وای که آقای میم از هرگونه حاضرجوابی چه متنی،چه ویس و چه رو در رو متنفر می باشد و بنده امتیاز همسر شما را دارم!یعنی طرف را به قول قدیمی ها منکوب!می نمایم!البته به کمک مشاورم خیلی خوب پیش رفتم و حاضر جوابی هام به زیر ده درصد رسیده!!!

وااای چه خوب
از این امتیاز استفاده کن مونا جان
حیف هستت که حاضرجوابی رو کم کنی

پرنسا پنج‌شنبه 24 تیر 1400 ساعت 16:50

شاعر میفرماید تو دعوای پیتمکی همیشه خانم ها برنده هستن
نه که آقایون انگشتاشون پهنه میرن یه حرف بزنن سه تا حرف کناریش هم انگشتشون میخوره

خیلی خوب بود

نجمه پنج‌شنبه 24 تیر 1400 ساعت 22:30

وای خدایا ،فکر می کردم خودم اینطوری ام.
بعضا در یک متریش هم بهش پیام میدم. تهش یه سرشو میاره بالا، یک نگاه می کنه، بعد مثلا من می گم عزیزم، بیا غذا بخوریم.
میگه چطوری اون پیام هارو می نویسی، چطوری عزیزم با این غلظت‌ میگی؟
ولی در همون حد عصبانیتم باقی می مونه.
کلا من زودم یادم میره.

نجمه این واقعا یک حسن هست که زود فراموش می کنی
اینجوری زندگی برای خودت راحت تر می گذره
من معمولا (الان که بیشتر فکر می کنم همیشه) سریع کوتاه میام و می گذرم... البته اینم بگم که وقتی دیگه خییییلی بهم فشار بیاد یکدفعه تمام کارهایی که توی این بیست سال کرده رو هم با جزئیات بخاطر میاد و هی حرص میخورم

پریا شنبه 26 تیر 1400 ساعت 07:38

من اگه دو صفحه پیام بدم و دور از جون همه بنالم، شوهرم نهایت خیلی بخواد وقت بذاره، اونم از ترس، مینویسه آره، نه، اوهوم ...
وای اون لحظه دلم میخواد گوشیشو بکوبم به دیوار. من ترجیح میدم حضوری حرفامو بگم. حتی اگه شکست بخورم
از واکسن دیگه نگو. مامان و بابام الان دوماهه دوز اولو زدن، از دوز دوم خبری نیست!! یعنی دیگه کارایی داره؟!!


هرکسی یک‌جور هست و یک اخلاقی داره این همسرجان ها هم درکنار خصایص متبت، کلی هم خصایص منفی دارن (این کلی رو واسه مزاح گفتم) که باید پذیرفت
واااا پریا جان سرعت واکسیناسیون به این خوبی مگه ندیدی وزیر عزیز فرمودن مردمی که ما باشیم خیلی هم از این روند واکسیناسیون راضی هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد