یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

قاب

موبایل ستی خیلی قدیمی هست و درواقع موبایل سابق من بود که وقتی جدید خریدم اینو دادیم به ستایش و خب همون موقع هم که دست من بود یک ایراداتی داشت و واسه همین عوضش کردم و دیگه الان خیلی بدتر شده  و هی هنگ می کنه و خاموش میشه و عمر باطریش بشدت کوتاه هست و چندتا گیر و گور دیگه و خب وقتی به من اینا رو میگه من بهش جواب میدم برای تو خیلی هم خوبه و کافیه.... چندوقت هست که این هنگ کردن ها روی مخش رفته و از من نامید شده و رفته سراغ پدرش و خب پدرجان طبق معمول ناز دختر کوچولوش رو کشیده و گفته اخی خب زودتر می گفتی اصلن چجوری با این موبایل خراب این چندوقت سرکردی و خودم یکی نو برات میخرم و راست میگه بچه و هیچ وقت موبایل برای خودش نداشته و همیشه کهنه ی یکی دیگه رو بهش دادیم و البته اینجای کار من گفتم این بچه یازده سالش هست و تا قبل از کرونا نیازی به موبایل نداشته در نتیجه حس ترحم بهت دست نده که واااای دخترم ( ایشششش بخدا)..... خلاصه که همسرجان در نقش پدر حامی دختر کوچولوش ظاهر شد و گفت باید براش موبایل بگیریم و ستی هم که در پوست خودش نمی گنجید دوید سمت موبایل کهنه اش و عکس یک قاب جینگل تک شاخی رو به باباش نشون داد و گفت پس لطفا برای این قاب، موبایل بخر 


به سپهر میگم حالا که دارم واسه خواهرت سفارش قاب میدم تو هم بیا و ببین و اگر می خوای واسه تو هم یک قاب جدید بگیرم و اونم یک نگاه به قاب ها می اندازه و میگه خودت چی فکر می کنی واقعا بنطرت من همچین قاب هایی می پسندم (قاب موبایلش یک قاب ژله ای بیرنگ و ساده هست) بعدم ادامه میده از موبایلم و قابش راضیم



نظرات 6 + ارسال نظر
افق بهبود چهارشنبه 25 فروردین 1400 ساعت 09:39 http://ofogh1395.blogsky.com

منتظر نگاه عاقل اندر سفیهی بودم ولی گویا دیگه
ه
ر دو عاقل شدن

وقتی داشت قاب ها رو نگاه می کرد همچین قیافه ای به خودش گرفته بود ولی چیزی به زبون نیاورد فقط روی هر عکس یک سری از تاسف تکون میداد

ربولی حسن کور چهارشنبه 25 فروردین 1400 ساعت 09:52 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
اگه سپهرخان چیز دیگه ای گفته بود تعجب میکردم!

پت چهارشنبه 25 فروردین 1400 ساعت 15:09

رفتم گوگل کردم که جینگل تک شاخی کی هست!

وااای پت ،محشر بود
منطورم یک قاب قرتی طور که تم تک شاخ یا همون یونیکورن رو داشته باشه
حالا گوگل برات چی آورد؟

پت چهارشنبه 25 فروردین 1400 ساعت 19:43

یه همچین چیزهایی آورد که گفتید! قشنگند اتفاقا. یکی آبیش رو هم برای سپهر بگیرید بگید پسرونشه

ارغوان پنج‌شنبه 26 فروردین 1400 ساعت 21:07

وای چقدر سر "برای این قاب موبایل بخر" خندیدم
قربون دنیای بچه ها...
مامانِ عزیز آیا الان تعارف قاب موبایل به سپهر از سمت شما وقتی میخواین برای ستی بخرین معادل نازِ پسر کشیدن نیست؟

آخه طفلی این پسر هیچ وقت چیزی نمی خواد و گناه داره
ارغوان نمی دونم چرا منو یاد این صحنه ی تکراری توی زندگیم انداختی: گاهی که یکدفعه محبتم فوران می کنه میرم سمت و سپهر و میگم پسر مامان یک بوس بده و اینجور مواقع سپهر یکدفعه جدی میشه و گارد میگیره و میگه اصن حزفشم نزن و با دوتا دستاش محکم لپ هاش رو می پوشونه و عوضش ستی خودش رو از هرکجای خونه که هست میرسونه به من و میگه بیا منو بوس کن

زهرا جمعه 27 فروردین 1400 ساعت 14:48

یاد اون جوکی افتادم که یه دختره میره یه لاک گیرش میاد، بعد میره برای لاکش مانتو و شلوار و شال و کیف و کفش ست میخره
بنظرم بجای ستایش باید روی اقای همسریان کار کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد