یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

چرا اینقدر خشن آخه

عروس جان خارج نشین ازم خواسته بود کتاب قصه های تصویری از شاهنامه  از سری کتاب های بنفشه رو، یک بررسی بکنم و اگر برای برادرزاده جان مناسب هست بگیرم قبلا هم براشون کتاب پست کرده بودم البته کتاب هایی که خودش نام برده بود رو پست کرده بودم ولی اینبار بهم گفت ببینم این کتاب چطوری هست و خلاصه که شنبه با ستی شال و کلاه کردیم و رفتیم شهرکتاب و این کتاب رو خریدم راستش احساس کردم برای ستایش مناسب هست ولی برای سن چهار. پنج سال رو مطمئن نبودم

از همون شنبه شب هرشب یک قصه اش رو باهم خوندیم و داستان اول، قصه ی ضحاک و کاوه ی آهنگر بود و خب راستش با وجود اینکه خیلی روان و تلطیف شده برای کودکان نوشته شده بود بازم ترسناک و خشن بود و حتی قصه ی بعدی که زال و سیمرغ بود. اینکه سام، پسرش رو چون موهاش سفید بوده توی کوهستان رهاش می کنه برای یک کودک پنج ساله از نظر من خشن هست 

راستش یاد یک خاطره از حدود پنج سالگی سپهر افتادم. فیلم تنها در خانه ی یک رو گرفته بودم و سه تایی باهم نگاه کردیم و تمام جاهایی که من و همسر ریسه می رفتیم از خنده، سپهر هی تکرار می کرد چرا مامانش یادش رفت بچه اش رو ببره مسافرت و چرا تنهاش گذاشتن و حتی تا چند روز بعد هی اینو تکرار می کرد و غصه ی پسرکوچولوی توی فیلم رو می خورد و منم هی باید براش توصیح میدادم که واقعیت نداره و اون فیلم بوده و مامان امکان نداره پسر کوچولوش رو فراموش کنه ولی تجربه ای شد که هر فیلم یا کارتونی هرچند از نظر خودم خیلی فان، ممکنه برای یک کودک حتی ترسناک باشه


نظرات 5 + ارسال نظر
تیلوتیلو سه‌شنبه 14 بهمن 1399 ساعت 08:58 https://meslehichkass.blogsky.com/

منم یه وقتایی که از این دست داستانهای شاهنامه برای مغزبادوم میخوندم متوجه اون ترس و این حس در بچه ها شدم
گویا بچه های این دوره زمانه خیلی لطیف تر هستند و این داستانها خیلی مناسب حالشون نیست
دیگه اون بچه 4 یا 5 ساله خارج نشین که احتمالا اصلا مناسبش نباشه

قبلن که خودم می خوندم اصلن احساس نمی کردم خشن هست ولی بعدا که از منطر یک کودک خوندمش نطرم عوض شد

بهار سه‌شنبه 14 بهمن 1399 ساعت 13:48

ناراحتی سپهر همچین بیراهم نبود
منو موقع اثاث کشی جا گذاشته بودن خونه قبلی


ببخشید بهار جان که خندیدم آخه یاد یکی از همسایه ها افتادم،اونم نوزادش رو پشت در جا گذاشته بود.. با همسرش و نوزاد یکماهش رفته بود بیرون و موقع برگشت همسرش اونو جلوی خونه پیدا می کته و میره که نون بخره و اینم میگه کریر بچه رو گذاشتم زمین که در واحد رو باز کنم و بعدش یادم رفت کریر رو بردارم و بیارم تو و همسرش نیم ساعت بعد میرسه و می بینه بچه پشت در هست

ترمه سه‌شنبه 14 بهمن 1399 ساعت 14:31

سلام
اکر هنوز وقت دارید یه پیشنهاد بگم

نشر دبستانک یو سری کتاب داره، همه بخش های اسطوره ای و پهلوانی شاهنامه، که ۳۰ جلد هست، برای ۶ پایه دبستان.
مثلا برای اول دبستان دو جلد، از کیومرث تا طهمورث.
اسم جلد اولش، آغاز ایران هست
متن بسیار ساده و روان هست به درد قبل از دبستان هم میخوره و کادر بزرگی هر صفحه داره که کودک یک صحنه رو انتخاب و نقاشی کنه.
کتاب متفاوت و در عین حال ساده ای هست، شاید به کارتون بیاد.

ممنون ترمه جان برای پیشنهادت

پریا چهارشنبه 15 بهمن 1399 ساعت 01:56

خب از لحاظ روانشناسی باید بگم من چیزی نمیدونم، والا
البته اینو میدونم که وقتی با کارتونهایی بزرگ شدیم که همش غصه و ماتم و بی پدری و بی مادری بود، اینکه بچه تو خونه تنها باشه و آتیش بسوزونه سوسول بازی محسوب میشد.
داستانهای شاهنامه که جنبه فان داشتن در مقابل فقر و فلاکت کارتونای دیگه.
فوتبالیستها که قطعا از ما ایوب زمان ساخت

چقدر طفلکی بودیم و من چقدر برای هاچ و نل غصه می خوردم که مادرشون رو گم کردن

افق بهبود پنج‌شنبه 16 بهمن 1399 ساعت 08:10 http://ofogh1395.blogsky.com

یه واقعیتی هست که لزونا هر شاهکار ادبیاتی مناسب بچه ها نیس
وقتی بزرگ شدن میتونن خودشون بخونن و حال کنن
آخی برای سپهر
قبلا ها روحیه ش لطیفتر بود آیا؟

قبلاها روحیه اش لطیف تر بود، عالی بودش
راستش از همون کودکی هم دوست نداشت کسی اونو نوازش کنه یا در آغوش بکشه یاببوستش ( این آخری رو متنفر بود و فورا جای بوس رو با دستش پاک می کرد) ولی خب یک چیزهایی براش خشن و بود واسه یک بچه ی پنج ساله اینکه والدینش اونو فراموش کنن و جا بزارن خب خشن و ناراحت کننده هست دیگه
البته بگم ها الانم تحمل دیدن فیلمی که خون و خونریزی داشته باشه رو نداره و چشماش رو می بنده یا حتی صحنه ای که توش جراحی رو نشون بدن... فقط زیادی منطقی فکر می کته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد