یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

امتحان

+مامان میشه اگر زیاد غلط داشتم دعوام نکنی

_ خب برو بخون که غلط نداشته باشی

+ خوندم، دیدی که، حالا دوتا یا سه تا غلط هم داشته باشم مهم نیست دیگه

_ کی خوندی؟ همون نیم ساعت که توی اتاقت بودی؟

+ از نه صبح دارم درس می خونم دیگه

- صبح که کلاس های مدرسه هست.. به جای اینکه با من کل کل کنی برو درس بخون

+ حالا پنج تا غلط هم داشته باشم مهم نیست که

- دیگه دارم عصبانی میشم ها خب بجای چونه زدن برو درس بخون

در حالی که داره گوله گوله اشک میریزه میگه خب کله ی من از تو کوچیکتره و این همه درس توش جا نمیشه و تازه امتحان ریاصی دادم و باید اول اونا رو از توی ذهنم جارو کنم تا جا برای اجتماعی باز بشه 


پ. ن: خداوند به من صبر بده برای هفت سال باقی مانده و انشالله که کنکوری در کار نباشه وگرنه که حتما دق می کنم 


نظرات 13 + ارسال نظر
Ro سه‌شنبه 16 دی 1399 ساعت 20:44 http://Dreamj.blogsky.com

این گل دختر خیلی شیرینه ماشاالله
اگه هنوز مدرسه ای بودم حتما حرفاشو کپی می کردم استفاده می کردم واقعا منطقی ان

منم قانع میشم معمولا

پرنده گولو سه‌شنبه 16 دی 1399 ساعت 21:02

ستی اومده که قدر سپهر دونسته بشه
خدایی دختر خیلی شیرینه
خدا حفظش کنه

مهسا سه‌شنبه 16 دی 1399 ساعت 21:21

بچه های بی گناه .قبلا مدرسه میرفتن بازی می کردن ،باهم حرف می زدن و در کنارش این درس های غیرجذاب را می خوندن ولی الان کلاسهای مجازی و محدودیت ها ...

آره گناه دارن

زهرا سه‌شنبه 16 دی 1399 ساعت 21:37

ربولی حسن کور چهارشنبه 17 دی 1399 ساعت 06:35 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
کاش این درسها به یه دردی هم میخوردن!

کاش

تیلوتیلو چهارشنبه 17 دی 1399 ساعت 08:52 https://meslehichkass.blogsky.com/


تازه اونقدرم منطقی آدم را قانع میکنن که ما متوجه میشیم که عه ... چقدر ما داشتیم زیادی خودمون را اذیت میکردیم اونوقتا

والله که بیخودی اذیت می کردیم

مهرو چهارشنبه 17 دی 1399 ساعت 09:59

آخ قلبم وقتی گفت کله ی من کوچیکتره
.
حالا خوبه هفت سال مونده من چی بگم که یازده سال مونده

وااای مهرو، کلاس اولی داشتی اونم آنلاین... خدایی سخته
یکی از دوستام دخترگیش دبستانی داره بصورت آنلاین و دیگه مویی روی سرش نمونده

فاطمه چهارشنبه 17 دی 1399 ساعت 10:29 http://fatamfatam2000.blogfa.com

من دارم کم کم عاشق ستایش میشم *-*
خیلی خوب و باحاله این بچه

من ولی حرص می خورم بخدا

پریا چهارشنبه 17 دی 1399 ساعت 11:50

خب راست میگه دخترم. اونهمه درس اونم از نوع مزخرف و به درد نخور تو اون کله به اون کوچیکی!!

فقط وقتی اینجوری حرف میزنه باید نگاه های سپهر رو ببینی،،، اینجور مواقع از نگاه های سپهر خنده ام می گیره

افق بهبود پنج‌شنبه 18 دی 1399 ساعت 15:12 http://ofogh1395.blogsky.com

کلا دو تا بچه با دو تا فاز جدا گیرت اومده که نتونی از هیچ مدلیش شکابت کنی
۷ سالش میگذره دیگه کنکور رو نمیدونم
شاید سپهر رفت شاید ستی هن رفت دنبالش یا کلا رفتین که دیگه نخوای به کنکور فکر کنی
ولی کلا سخنانش آدمو به وجد میاره
یادمه یه بار گفته بودی از نامرتبی ش اخم کرده بودی بعد اونم گفت بود اخم خوب نیست و کلا دبگه جریان یه مسیر دیگه ای رو طی کرده بود

وااای یادش بخیر
تقریبا دو سه ساله بود و بهم گفت اخم بده و با دستاش اخمام رو باز کرد و من غش کردم براش و بوسیدمش وگفتم تو خیلی ماهی بلافاصله گفت حالا بهم جایزه بده چون دختر خوبی بودم
افق، خیلی وقت هست با منی ها

بهار یکشنبه 21 دی 1399 ساعت 03:58

ایشالا سپهر خان خواست بره خارج ستی رو هم می بره و شما دردسر کنکورشو ندارین

ایشالله

یه مامان یکشنبه 21 دی 1399 ساعت 15:36

حالا پنج تا غلط چیزی نمیشه خب جالبه یکی دو‌تا هم نمیگه یهو‌ پنج تا

آخه یکی دوتا از نظرش کاملا طبیعی هست

پری از شیراز دوشنبه 22 دی 1399 ساعت 11:34

سلام پریسا جان
امیدوارم سالم و سرحال باشی.
جانا سخن از زبان ما میگویی.
منم همین مشکلات رو با پسر کلاس سومیم دارم.
دیروز بهم میگه باید بشینی کنرم تا تکالیفم رو انجام بدم و گوله گوله اشک میریزه.

خدا به تو هم صبر بده پری جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد