یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

چوخ عظما

در جریان هستید دیگه بخاطر نقاشی همه ی زندگی منتقل شده به پذیرایی

امروز زنگ اول، ستی زبان داشت و وب همه بچه ها رو فعال کرده بود و ستی هم با مقنعه نشسته بود سر کلاسش

اونوقت من دو، سه باری که از پشت ستی رد شدم چهار دست و پا رد شدم که توی تصویر نباشم 

بعد از کلاس با ستی اومدیم که کلاس رو دوباره ببینیم ( کلاس ها تا یک هفته روی سایت می مونه تا اگر کسی نیاز داشت ببینه و مرور کنه) و می خواستیم ببینیم صدای ستایش چطور بوده..... فکر کنین چی دیدم.... تمام اون چهاردست و پا کردن من افتاده بود.... فقط نگم چی تنم بوده.... الان دلم می خواد زار بزنم



عنوان نوشت: یک بنده خدایی وقتی یکی یک گند بزرگ میزد می گفت به چوخ عظما رفته


نظرات 15 + ارسال نظر
بچه قورباغه چاق شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 14:57

تا خودمون نبینیم که باور نمی کنیم

داداش جان که فرمودن بی‌صبرانه منتظر هست که فیلمش رو توی کانال های تلگرام ببینه

نیلوفر شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 15:16

بهتر نیست ستی پشتش دیوار باشه تا این مشکلات پیش نیاد؟؟
ولی روح همه با این کارتون شاد میشه

بعد از این فاجعه، جای لپ تاپ رو عوض کردم
ولی خب نوشدارو پس از مرگ سهراب بود
فقط اون شورت قرمزی که پام بود

الهه شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 15:19

سلام .خدا قوت .هر کار تعمیری ونقاشی و...وقتی توخونه ساکنی خیلی سخته تجربشو داشتم فراوان. براتون صبر از خدا میخوام .خوبیش اینه الان بچه ها مدرسه نمیرن والا اوضاع پیچیده تر میشد .چه جالب پسرم هر وقت خراب کاری می کرد قبلنا میگفت به چوخ رفتم .پس اصطلاحش خیلی هم اختصاصی خودش نبوده .

تازه وقتی اعضای خونه همکاری نکنن که دیگه بدتر هست
چه بامزه، منم فکر می کردم این اصطلاح اختصاصی اون بنده ی خدا هست پس پسر شما هم استفاده می کرده

زهرا شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 16:52

احساس تون رو کاملا درک میکنم ولی اصلا نمیتونم نخندم
وایییی عالی بود

والا از صبح برای هرکی تعریف کردم خندیده
تازه من اینجا روم نشد بطور مفصل توضیح بدم که چی تنم بوده و چه صحنه ای خلق شده
خودم باورم نمیشه همچین اشتباه ابلهانه ای کرده باشم

خورشید شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 19:02

سلام
ببخشید ولی خنده دار بود
جواب برادرتون رو خوندم به ذهنم رسید که سریع با پشتیبانی سایت یا مدرسه تماس بگیرین که حذفش کنن.بعد فکر کردم اگه آدمهای سالم و مطمئنی باشن این کار جواب میده، در غیر این صورت که بیشتر هم حساس میشن ببینن موضوع چیه
درکتون می کنم حس بدیه
براتون یه چیزی نذر کردم، ان شاءالله مشکلی پیش نیاد

مرسی خورشید جان که اینقدر مهربونی
آره خودمم بخاطر اینکه بیشتر حساس نشن و سوژه نشم زنگ نزدم، البته یک علت دیگه اش هم این بود که روم نمی شد با هیچ کدومشون حرف بزنم

ریحانه شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 19:05

واای خدای من. خیلی خندیدم شرت قرمزز

آقا هیچی نمیتونم بگم که دلداری داده باشم. فقط میتونم بگم جوابا کنکور کی میاد؟ که حواستون پرت شه

شرت قرمززز

از صبح اینقدر سپهر و ستایش و داداش جان ها بهم خندیدن که خدا می دونه
خیلی صحنه بدی خلق شد ریحانه... تازه وقتی با اون شورت چهار دست و پا می کنم نصف بام بامم میوفته بیرون....وااای اصن فاجعه هست... لامصب سه بار هم رد میشم.... ای خدااااااا

parinaz شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 19:08 http://parinaz95.blogfa.com

واااااای چه سوتی بزرگییییییییییییییییی ،خیلی خندیدم

بعله از صبح همه بهم خندیدن

زهرا شنبه 29 شهریور 1399 ساعت 20:02

البته شما که هیچی... بیچاره آبروی ستی رفته
خدا کنه کسی نخواد اون درس رو مرور کنه

عروس جان می فرمان احتمالا به لطف صحنه ای که من خلق کردم بچه ها رکورد بازدید این درس رو بشکونن و از طرف مدرسه ازم تقدیر بشه

مریم یکشنبه 30 شهریور 1399 ساعت 01:00

ببخشین ولی
تو خونه جلو بچه هاتون و پسر بزرگتون شورت میپوشین؟

بله

مونا یکشنبه 30 شهریور 1399 ساعت 05:49 https://motherofflowers.blogsky.com/

وای وای!دو سه روز پیش همچین اتفاقی برای همسرم افتاد،دانشگاه،کلاس آنلاین داشتند،اولین جلسه با یک استاد جدید،همسر من بلیز تنش نبود،یکدفعه دستش خورد به وب کم و آنچه نباید دیده می شد دیده شد!گویا استاد شوک زده شده و با چشمای گرد شده خیره شده بودند به صفحه لب تاب!فیلم کلاس هم تا آخر ترم روی سایت می مونه!
لعنت به کرونا!!!!

واقعا لعنت به کرونا

ربولی حسن کور یکشنبه 30 شهریور 1399 ساعت 06:18 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
عجب
پس اون کلیپی که من دیدم ......
شما نبودین

انشالله که هنوز کلیپش درنیومده باسه و در هم نیاد

زهرا یکشنبه 30 شهریور 1399 ساعت 08:51 http://Pichakkk.blogsky.com

پریسااااااا

یه مامان یکشنبه 30 شهریور 1399 ساعت 15:53

: به فنا رفتین خب. اصن نمیشه نخندید

اره والا

ستاره دوشنبه 31 شهریور 1399 ساعت 16:16

پریسای عزیز سلام
من خیلی وقته خاموش می خونمتون، ولی این پست دیگه نذاشت خاموش بمونم
ببخشید ولی خیلی خندیدم

حق داری ستاره جان

ساناز پنج‌شنبه 3 مهر 1399 ساعت 12:46

خیلی بامزهههه بوددددد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد