یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

بالاخره تموم شد

شب کنکور به سختی خوابش برد و هی می گفت چرا استرس دارم.و من مدام می گفتم طبیعی هست و همه الان اینجورین... مشکل دستشویی هم که حل نشد و باهاش کنار اومد و تحملش کرد و اما خود کنکور..... والا واقعیتش اینه که راصی نبود و می گفت شیمی و ادبیات خیلی سخت بودن و هی می گفت من این همه زحمت کشیدم و شیمی رو تقویت کردم ولی آنقدر سخت و زمان‌بر بود که که اگر شیمی رو نخونده بودم هم همینقدر می تونستم بزنم...... دارم سعی می کنم آرومش کنم که مهم نیست و برای همه سخت بوده و این حرفا.

اینجور که خودش میگه ریاصی و فیزیک و زبان رو خوب داده، شیمی و ادبیات افتضاح زده و بقیه اش هم متوسط

هر چند ساعت یکبار میاد میگه من شیمی رو خیییلی خوب خونده بودم و کلی براش زحمت کشیده بودم. چرا اینقدر بد بود آخه، خیلی زمان‌بر بود، و من هی میگه بیخیال شو مادر، هرچی بوده تموم شده رهاش کن 

از عصر کنکور تا دیشب باغ یکی از دوستان بودیم و از صبح امروز هم مشغول جمع و جور کردن و نظافت اتاق سپهریم


راستش از کنکور به اینور سراغ وبلاگ نیومدم و الانم وسط زیخت و پاش های اتاق سپهر یک دقیقه نشستم که استراحت کنم و یک سر هم به اینجا بزنم. کامنت ها رو بعد که سرم خلوت  ‌شد جواب میدم و تایید می کنم


نظرات 15 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 1 شهریور 1399 ساعت 15:20 https://meslehichkass.blogsky.com/

این استرس کنکوریها پایان نداره
خدا کمکشون کنه
تا نتیجه ها بیاد همین بساطه
الهی هرچی که دوست داره و خیر و صلاحش هست قبول بشه و یه نفس آسوده بکشین ... همگی با هم

ممنون تیلو جانم

ربولی حسن کور شنبه 1 شهریور 1399 ساعت 16:57 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
به قول خودتون دیگه هرچی بوده تموم شده
مسئله مهم الان انتخاب رشته مناسبه

سلام آقای دکتر
موافقم.. توی این مرحله دیگه نباید فکر کرد و حرص خورد فقط باید آدم خودش رو برای پذیرش هرچیزی آماده کته

زهرا یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 01:36

تیم خانواده تون خسته نباشید

مرسی زهرا

زهرا یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 08:47 http://Pichakkk.blogsky.com

همگی خسته نباشین واقعا
من یادمه از کنکور برگشتم خونه نشستم زار زار گریه کردم که خیلی گند زدم. البته به نسبت چیزی که خونده بودم هم واقعا گند زدم
امیدوارم زودتر نتایج بیاد و تکلیف بچه ها مشخص بشه. چقدر استرس کشیدن امسال

من ولی خوشحال و خندون بودم.. با اینکه بعدا معلوم ‌د گند زدم و یک رتبه ی افتضاح آوردم
یک همچین سرخوشی بودم

فاطمه یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 08:48 http://f27.blogfa.com

امیدوارم رشته ی دلخواهش رو قبول بشه و باعث خوشحالی باشه براتون و برای خودش البته

ممنون فاطمه جان
منم امیدوارم که خودش از خودش راصی بشه

راضیه یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 11:12

یادم به کنکور خود افتاد. من شیمی و حسابانم افتضاح بود و یکسال وقت گذاشتم روی شیمی و گفتم حسابی تقویتش می کنم و حسابانم هم همونقدری که بلدم میزنم.
نزدیکای کنکور توی کلاش شیمی که میرفتم همه آزمونا نفر اول بودم، قلم چی میدادم درصد شیمیم عالی بود.
تا روز کنکور ... به شیمی که رسیدم حس کردم وقت کم میارم، استرس گرفتم گفم یکی دوتا از سوالا که طول میکشه رو نمیزنم.
نزدن همانا و جا به جا شدن بقیه جوابا هم همانا
البته بعد که درصدا اومد فهمیدم
چون کلید آزمون که اومد درصد گرفتم و درصدم بد نمی شد اما تو کارنامه حدود 20 درصد شده بود.
اما همون دانشگاه و رشته ای که میخواستم قبول شدم.
ناراحت شدم، هنوزم یه مقدار زورم میگیره ولی خب مهم نتیجه هست دیگه که عالی بود برای من. ایشالله برای سپهر هم عالی باشه و بهترینا براش اتفاق بیوفته

خداروشکر که از نتیجه ات راضی بودی و چقدر آدم حرصش می گیره اگر همچین اشتباهی بکنه
کلید آزمون رو سازمان سنجش ،دوشنبه میزاره ولی خب الان توی همه ی سایت ها جواب سوالات هست و سپهر که یکی دوتاش رو چک کرد اعصابش خورد شد و بهش گفتم دیگه نگاه نکن، هرچی هست تموم شده و کاری از دستت برنمیاد

خورشید یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 13:02

سلام
واقعا خدا قوت به خانوادتون و حتی به ما خواننده ها و حتی آقای رجبی
از روز کنکور دائم میومدم اینجا رو چک می کردم که یه خبری بدید.انگار منتظر بودم شما بگید کنکور ریاضی تموم شد
خدا رو شکر
ان شاءالله نتیجه زحمات و استرسها و .....رو به خوبی بگیرین. بهترین نتیجه هم رضایتمندی خودش هست که ان شاءالله خیر باشه براش

آقای رجبی، محشر بود خورشید جان

سپیده یکشنبه 2 شهریور 1399 ساعت 13:33 http:// detari. Blogfa. Com

منم دقیقا بعد کنکورم که همه گریه میکردن شاد و خندون از حوزه امتحان اومدم بیرون ولی بعد نتیجه اش خوب نبود یادمه شهر هفتم به انتخاب دانشگاه قبول شدم
راستی دختر خاله ی من هم دقیقا از شیمی و ادبیات ناراضی بودن و بعد هم چند جایی خوندم که داوطلب ها تیکه انداخته بودن که ورودی ناسا نبود که انقدر سخت گرفتین، کلا خواستم بگم که به سپهر جان بگید که فقط ایشون نبودن و خیلی های دیگه از سوالات دو درس بخصوص شیمی ناراضی بودن!

مهم ترین چیز اینه که آدم خودش از خودش راضی باشه که امیدوارم سپهر به این نقطه برسه
راستش بعد از آزمون چون خیلی حالش بد بود و ناراحت بود با مشاورش حرف زد و اون هم بهش گفت که همه از شیمی و ادبیات ناراصی بودن و نگران نباش... ولی خب من می دونم که این جریان تا اعلام نتیجه ادامه داره و دلم می خواد میشد سرش رو گرم کرد که هی فکر و خیال نکنه
اصلن بره همون تست حسابان بزنه

یه مامان دوشنبه 3 شهریور 1399 ساعت 00:31

بنظرم تا نتایج نیاد این داستان ادامه داره. سنتور نوازی شاید ارومش کنه و البته یه سفر هیجان انگیز

آخ سفر رو که نگو
اینقدر خودم دلم می خواد
کاش کرونا دست و بالم رو نبسته بود
فعلا دارم روی پیشنهاد یکی از دوستانم فکر می کنم که یک باغ پدری اطراف زنجان دارن شاید با اونها رفتیم باغ شون مخصوصا که سپهر با دوقلوهای دوستم خط فکریش یکی هست و با اونا بهش خوش می گذره

دوست دوشنبه 3 شهریور 1399 ساعت 01:02

سلام.
پیشنهاد میکنم فیلم هندی گستاخ یا همون chhichhore را هم خودتون و هم سپهر ببینه.
و عمیقا آرزو میکنم که بهترین ها برای پسرتون اتفاق بیافته و هم خودش و هم شما رو خوشحال کنه

سلام دوست عزیز
ممنون بابت معرفی فیلم.. حتما امتحانش می کنیم
و مرسی بابت آرزوی خوبت

پریا دوشنبه 3 شهریور 1399 ساعت 08:00

امان از کنکور و استرساش!!!
منم بعد کنکور تا یه ماه چشامو میبستم سوالات جلوی چشمام بود و همش فکر میکردم افتضاح دادم اما نتیجه چیز دیگه ای بود
کلا من نابغه بودم

خداروشکر که نتیجه ،دلخواهت بوده پریا جان

ساناز سه‌شنبه 4 شهریور 1399 ساعت 02:24

یه فیلم هست هندیه به اسم سه احمق
اگه دوست داشتین با سپهر ببینیدش
بحث دانشگاه و درسه

برم پیداش کنم و ببینیم
فقط سپهر یک گارد خاصی نسبت به فیلم هندی داره و امیدوارم راصی بشه که ببینه

فاطمه شنبه 8 شهریور 1399 ساعت 08:58 http://fatamfatam.blogfa.com

کنکور تجربی هم سخت بود :(
ادبیات تو عمومی ها از همه سخت تر و دینی از همه بهتر
شیمی تو تخصصی ها از همه بدتر و ریاضی و فیزیک وقت گیر و زیست به شدت نا ملموس نچسب.
مشاورم میگفت با سطح سختی این کنکور میشه با میانگین 40 پزشکی آورد

امیدوارم به اون چیزی که می خوای برسی
چندتا از دوستان سپهرکه تجربی بودن هم همین رو می گفتن

parinaz دوشنبه 17 شهریور 1399 ساعت 11:05 http://parinaz95.blogfa.com

خواهر منم متولد 80 و امسال کنکور داشت
به محض اینکه رسید خونه ،ماسکش درآورد و زد زیر گریه
گفت من این همه درس خونده بودم آخه چرا انقدر خراب کردم
خواهرمم از ادبیاتش می نالید و خیلی اعصابش خورد شد
الهی که نتیجه خوب بگیرن

طفلی ها واقعا گناه دارن
درسته که اگر سخت بوده برای همه بوده ولی وقتی بطور غیرعادی سخت میشه دیگه فرقی بین اونی که زحمت کشیده و خوب خونده با اونی که نخونده وجود نداره چون جفتشون نمی تونن بزنن

parinaz سه‌شنبه 18 شهریور 1399 ساعت 07:45 http://parinaz95.blogfa.com

این حرف شما هم کاملا منطقی و درسته
امیدورام نتایج که اومد هم شما خوشحال بشید هم مامان من

انشالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد