یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

خبرهایی تلخ

یک دوست و آشنای دور و قدیمی، خبر از بیماریش میده و باز هم سرطان..... کلا روزم رو بهم ریخت مخصوصا وقتی پیام خانومش رو خوندم که برام نوشته بودالان داشتم بهت فکر می کردم به قوی بودنت... اشکام سرازیر شدن.. به خودش و افکار و منش جالبش و دغدغه اش برای ایران بهتر،فکر می کنم.. به خانومش و دوتا بچه هاش...


اینروزا فقط خبر بد می شنوم دوتا مرد نازنین ( پدر و پسر) هم در اثر کرونا فوت کردن بازم از آشناهای دور و خبرش منو شوکه کرد، این پسر دوسال بود که طرحش تموم شده بود و برگشته بود تهران و توی یکی از بیمارستان ها مشغول به کار شده بود، حیف از جوونیش

بین این اخبار بد، دزدیده شدن دوچرخه ستایش دیگه اصلن به چشم نمیاد، فقط اینکه گردش عصرونه ی منو و ستی رو بهم ریخت چون بعدازظهرها یکساعتی میرفتیم انتهای کوچه برای پیاده روی و دوچرخه سواری که خب اونم با دزدیده شدن دوچرخه کنسل شد هرچند که دل و دماغش هم نیست

به امید روزهای بهتر و روشن تر و شادتر

نظرات 7 + ارسال نظر
ربولی حسن کور دوشنبه 13 مرداد 1399 ساعت 22:09 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
فقط امیدوارم پستهای بعدتون پر از خبرهای خوب باشه

ایشالله

monparnass سه‌شنبه 14 مرداد 1399 ساعت 07:07 https://monparnass.blogsky.com

سلام
قیمت دوچرخه این روزها بطور نا معقولی بالا رفته اما این دلیل نمیشه که تفریح خودت و ستی رو ازش بگذری .
توی سایت دیوار یه قسمتی هست که دوچرخه دست دوم برای فروش میذارن . توی اونها دوچرخه خوب با قیمت مناسب خیلی زیاده یه چند روز وقت بذاری میتونی یه دونه مناسبش رو بگیری .

من خودم یه دوچرخه با کیفیت آلمینیومی رو که صاحبش یه سال بود خریده بود رو تقریبا نصف قیمت خریدم چون تجربه اشو دارم اینو گفتم.

وااای خیلی گرون شده
دوچرخه ی ستایش رو پارسال خریدیم و الان که چک کردم همون دوچرخه سه برابر شده
خاک برسر دزد
ممنون عزیزم، حتما چک می کنم

پریا سه‌شنبه 14 مرداد 1399 ساعت 07:51

پریسا جون باور میکنی منم گریه ام گرفت! حتی همزاد پنداریشم وحشتناکه!
خدا بهشون قدرت و صبر بده
به امید خدا اون پدر هم شفا پیدا می کنه. یاد فامیل خودمون افتادم، دقیقا یه پدر جوون با دوتا بچه گرفتار این درد شده و همسری که با همه قدرت و توانش داره با مشکلات این روزاش دست و پنجه نرم میکنه!!

واقعا سخته
امیدوارم نتیجه بگیرن
امیدوارم فامیل شما هم بسلامت این دوران رو طی کنه

ساناز سه‌شنبه 14 مرداد 1399 ساعت 10:43

بنده خدا ستایش
چقدر ناراحت شده
بخدا منم دوچرخه ام رو می یارم می زارم
پشت واحدمون
ولی بازم ترس دارم
میگم نکنه ببرنش
هرچی به مامانم میگم بیارم تو اتاق میگه نه
وای حیف از جوونی اون بنده خدا
چه آرزوهایی که همراه باهاش رفتن
کاش اینجوری نمیشد
انشالله که خوب میشه و سرطان رو شکست میده و قوی تر از قبل زندگی رو ادامه میده

اولش کلی گریه کرد بعدم یک نامه برای دوچرخه اش نوشت و بهش قول دادیم اگر تا دوهفته ی دیگه پیدا نشد یکی دیگه براش بگیریم

مریم سه‌شنبه 14 مرداد 1399 ساعت 20:42 http://mabod.blogsky.com

سلام عزیزم
الهی که روزهات هرروز بهتر از دیروز باشند به لطف پروردگار

سلام مریم جان
ممنون عزیزم

زهرا پنج‌شنبه 16 مرداد 1399 ساعت 18:04

امیدوارم حال همه بهتر بشه،
اول از همه هم حال این مملکت...

امیدوارم

زهرا دوشنبه 20 مرداد 1399 ساعت 02:00

سلام. دوچرخه ی ستی پیدا شد؟

نه زهرا جان
توی کلانتری هم ثبت کردیم. آخه ساختمان دوربین مداربسته داره و فیلم دزدی موجود هست ولی فعلا که خبری نشده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد