یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

اینروزا

از حموم اومده و با حوله ی تن پوشش نشسته روی مبل و داره خوراکی می خوره

+ مادرجان یا پاشو برو لباست رو بپوش یا جلوی حوله رو درست ببند که می می ها دیده نشن

_ مامان جان چندبار بگم اینا هنوز خصوصی نشدن

+ دارن خصوصی میشن ( آخه الان اندازه ی یک نخود ریز ‌شدن)

_ نه مامان جان باید مثل اسلایم بشن که نشدن

+ گفتم بلند شو ( با عصبانیت)

نامبرده با غرغر رفت و لباس پو‌شید


امروز آخرین روز امتحان نهایی هست و صدای من را از پشت در امتحان در حالی که منتظر سپهرم می ‌شنوید... قرار بود امروز روز بعد از کنکور و شروع یک سفر دلچسب باشه که کرونا همه چی رو بهم ریخت و هنوز تا کنکور یک ماه و نیم باقی مانده

نظرات 4 + ارسال نظر
پریا شنبه 14 تیر 1399 ساعت 13:20

قربون نخودا دیگه
ماهم قرار بود یه مسافرت بریم. مدتهاست پسرم منتظرش بود اما این کرونا لعنتی نذاشت
کی تموم میشن این روزا...

امیدوارم زودتر واکسنش بیاد

ربولی حسن کور شنبه 14 تیر 1399 ساعت 15:17 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
شرمنده اسلایم چی بید؟!

سلام آقای دکتر
یک نوع خمیر بازی هست
مطمئنم عسل خوشش میاد

مامان فرشته های شیطون شنبه 14 تیر 1399 ساعت 20:52

اسلایم واقعا چه تشبیه خوبی کرده:چقدر شبیه ململ منه خدا حفظشون کنه و صبری هم به ما مامانها بده من ی دختر دارم امسال میره دوازدهم قبلا خیلی شوق ذوق داشت برا کنکور الان میبینم یا خوابه یا پای تلویزیون چند روزی بهونه اش نداشتن‌کتاب بود خوب هر چی خواست سفارش دادیم حالا که اومده فقط توی کتابخونه هستند اصلا برنامه ریزی نداره اگه راهنمایی دارید بفرمایید شاید دختر ما دوباره درسخوون شد برنامه ریز هم نداره اصلا سردرگم هستم

سال سختی پیش رو دارین
راستش اون انگیزه ای که مدرسه و دوستانش و مخصوصا مشاورش بهش میده رو شما توی خونه نمی تونین بهش بدین
شاید بهتر باشه منتظر ‌شروع مدرسه و مشاورش باشین

فاضله دوشنبه 23 تیر 1399 ساعت 18:09 http://golneveshteshgh.blogsky.com

آخرمردادکنکوره؟

بله 30 مرداد هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد