یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

از مصایب اثاث کشی

تلفن زنگ میزنه و عروس جان پشت خط هست

+ اون کیف کوچیک طوسی ام رو پیدا نمی کنم. گفتم شاید توی ماشین شما باشه

_ آلان چک می کنم و بهت خبر میدم


_توی ماشین نبود. حالا چی داشتی توش

+ کارت بانکی و هندزفری و دیگه دقیق نمی دونم

_ کارت ملی، شناسنامه، گواهینامه ات چی؟

+ نه اونا توی اون یکی کیفم بود و هستن

_ خب پس مهم نیست و فدای سرت، میام دنبالت بریم بانک تا کارت قبلی رو بسوزونی و کارت جدید بگیری

+ آخه کارت بانکی همسرجان هم توی کیفم بود اگر بفهمه خیلی ناراحت میشه

_ خب ناراحت بشه، اصلن یک کارت بانکی چه ارزشی داره که بخواد بخاطرش غر بزنه.. پیش میاد دیگه.. خیلی ریلکس بهش زنگ بزن و بگو توی شلوغ و پلوغی اسباب کشی، کیفت رو که کارت بانکی اونم توش بوده گم شده و الانم پاشه بره بانک و یک کارت دیگه بگیره.. الانم خودم میام دنبالت که بریم برای خودت هم کارت جدید بگیری

+آخه می دونم خیلی ناراحت میشه و غر میزنه

_ مهم نیست عزیزم، این اتفاق ممکن بود برای خودش هم پیش بیاد کاملا هم طبیعی هست.. بهش اهمیت نده فکرتم مشغول نکن.. اینقدر هم بهش رو نده


پ. ن: البته کیف از توی کیسه زباله پیدا شد

مهم نوشت: موقع جابجایی بهتره آدم مدارک مهم ش رو تا شلوغ نشده و حواسش جمع هست یکجای مطمئن بزاره که گم و گور نشن

نظرات 6 + ارسال نظر
افق بهبود چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 21:10 http://ofogh1395.blogsky.com

باید کتاب چگونه خواهرشوهری کنیم بنویسی


حالا منصفانه عروس جان خودش خیییلی ماه هست و داداش جان هم زیادی تم مردسالاری داره واسه همین ناخودآگاه آدم میره توی تیم عروس جان

ربولی حسن کور چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 21:58 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
فقط میتونم بگم خوش به حال دایی ممر!

سلام آقای دکتر
چرا خوش به حالش؟

عاطفه پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 00:41

عزیزم یه سری مباحث رو تو سایت سنجش. ده حذفی
حتما مدرسه خبرتون کرده

راستی یادمه پستای قدیمی تون اشاره کرده بودید که تحصیل کرده شریف یا یه همچین جایی هستید، درست یادمه؟
راستش یه مدته دارم تحقیقاتم رو برای یه تصمیم بزرگ انجام میدم

خانه داری یک رتبه زیر هزار (ریا نباشه) درسته؟!
اابته ده سالی شاغل بودم ولی دیگه بریدم

بله مشاور دیروز خبر داد که حذفیات رو سازمان سنجش اعلام کرده... سپهر خیلی خوشحال نشد و انتظار داشت از ادبیات بیشتر حذف شده باشه
بله عاطفه جان من و همسرم هردو شریف درس خوندیم منتها من هیچ وقت کار نکردم
رتبه ام هزار و هشتصد منطقه دو بود
دیگه در اون حد خفن نبودم :
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری عاطفه جان

عاطفه پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 00:44

راستی کامنتم بی ربط بود
من هم تو اسباب کشی سال پیشم کلی چیز میز گم کردم
همش هم تقصیر عجله و کمک دو نفر از فضولای فامیل بود
نذاشتن سر صبر جمع و جور کنم

توی اثاث کشی اینجور چیزها پیش میاد
توی اون شلوغی و تند تند کار کردن برای جمع شدن وسایل خب ممکنه آدم یک چیزی رو وسط کارتن ها و اشغال ها بندازه بره
عروس جان هم شانس آورده بود اون کیسه زباله رو هنوز نذاشته بودن دم در و اتفاقی میره چکش می کنه و می بینه بعله کیفش رو قاطی کاغذ باطله و روزنامه ها گذاشته که بره

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 14:08 http://Rezasr2.blogsky.com

به خاطر داشتن یه همسر فهمیده

زیادی شانس آورده

Aftab mahtb پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 20:26

خداییش خواهر شوهر گلی هستی

مظلوم بودن عروس جان هم بی تاثیر نبوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد