یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

پست کنکوری

توی این ازمون های ازمایشی که برگزار میشه سپهر همیشه وقت کم میاره و به درس شیمی نمیرسه خب اوایل که مشکل جیش بود و نمی تونست تمرکز کنه و الان که اون مشکل برطرف شده بازم به شیمی نمیرسه 

مثلا دیروز درحالی که امار رو صد درصد و هندسه رو هفتاد درصد و فیزیک رو هفتاد و هشت درصد زده ولی به شیمی نرسیده و کلا فقط دوتا سوال اول شیمی رو جواب داده

یواش یواش این موضوع داره نگرانش میکنه البته منم نگران کرده اخه واقعا حیف هست وقتی این همه استعداد داره و کلی هم زحمت میکشه و درس می خونه

البته سپهر کلا بچه ی کندی هست ..توی همه چی نیاز به تایم داره ...توی لباس پوشیدن ...دستشویی رفتن ..غذا خوردن..کلا بچه ی فرز و زبر و زرنگی نیست .

این مدت کلی روی ادبیاتش کار کرده و ادبیات رو که همیشه خیلی کم میزد رو حسابی تقویت کرده و حالا دیگه شصت و هفتاد درصد میزنه 

نگرانشم و امیدوارم بتونه تندتر و فرزتر بشه



داریم از خونه میریم بیرون و میرم سراغ سپهر و یک دستی میکشم روی موهاش و میگم خیلی دوستت دارم کاری نداری

درحالی که داره دست من رو پس میزنه میگه ولی من دوستت ندارم و برو

می خندم و میگم ولی من عاشقتم

با تعجب نگام میکنه و ادامه میده چرا واقعا ؟ 

میگم چون پسرمی و دوستت دارم

میگه خدا واقعا یک عقلی بهت بده یعنی همه ی مادرها اینحوری الکی بچه ی به درد نخورشون رو دوست دارن؟ بعدم میگه لطفا برو بزار به کارهام برسم و ایتقدر نگو دوستت دارم

اومدیم بیرون و ستی محکم بغلم میکنه و میگه میدونی که منظورش این بود دوستت داره ولی بلد نیست درست بگه  ناراحت نشی ها

عاشق جفت شونم عاشق دنیاهای متفاوت و متضادشون



نظرات 11 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 12:28 https://meslehichkass.blogsky.com/

چه کیفی داره این دوتا دنیای متفاوت کنار همدیگه...
الهی همیشه شاد و سلامت کنار هم باشین
نگران هم نباشین و این استرس را به سپهر منتقل نکنید
داره تلاشش را میکنه و این خیلی قابل تقدیره

خیلی سال مرخرفی هست تیلو جان
امیدوارم زودتر, بخیر تموم بشه

ریحانه شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 12:39

راه حل کم نیاوردن وقت:
به سپهر بگو توی درسهای محاسبانی (مثل فیزیک-ریاضی) بعضی سوالا هستن که قابل حل هستن ولی زمان گیرن.
بهتره اونا رو کنارشون علامت بزاره (توی پاسخنامه) و بعد که همه را زد ( و تا آخر شیمی رفت) بره سراغ اونا. چون مثلا ۱۰ دقیقه سر یک سوال ریاضی میگذاره. در صورتی که توی همون ۱۰ دقیقه میتونه ۱۰ تا تست شیمی بزنه.

بهش میگم ریحانه
ولی نمی دونم چرا انجام نمیده
البته که علاقه ای به شیمی نداره و عاشق ریاضی و فیزیک هست

زهرا شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 14:29

من فدای شعور ستی بشم . مردم برای جمله اش

قربونت

هدی شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 14:38

سلام خدا حفظشون کنه

ممنون هدی جان

ربولی حسن کور شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 14:58 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
اصلا تعیین آینده یه آدم با یه امتحان چند ساعته خیلی بی معنیه
اما فعلا که چاره ای نیست امیدوارم زودتر فرزتر بشه

سلام اقای دکتر
موافقم واقعا احمقانه هست که کل اینده با چهار ساعت تعیین بشه
یکی ممکنه اون روز مریض بشه یا از نتونه استرسش رو کنترل کنه
اونوقت باید یکسال دیگه صبر کنه

مبینا شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 20:56

ولی پسر من اینطور نیست ۱۰ سالشه و همش ابردز علاقه می کنه و دستش دور گردنمه . یه دخترم در راه دارم که امیدوارم اونم اینطور باشه خیلی حس قشنگیه و مایه حسودی بعضیا

بله بله من پسرهایی این مدلی هم دیدم و کلی به مامان هاشون حسودیم شده
خوبیش اینه دیگه نگران عروس اینده نیستین
من همه اش غصه ی همسر طفلکش رو می خورم

fatemeh شنبه 12 بهمن 1398 ساعت 21:43

سلام
خب سپهر نباید زمان درس شیمی رو به دروس دیگه اختصاص بده زمان بندی دروس رو رعایت کنه و وقتی تموم شد درس رو حتی اگه به آخر نرسیده رها کنه و بره سراغ دروس دیگه....
متاسفانه درصد پایین توی یه درس به شدت روی دروس دیگه هم تاثیر می ذاره و اونا رو هم می کشه پایین
امیدوارم تا کنکور بتونه این مشکل حل کنه.
برای پسرتون آرزوی موفقیت می کنم

وااای فاطمه کاش گوش بده
کلا عشق ریاضی داره
بقول خودش وقتی نوبت درس های ریاضی و فیزیک و هندسه میشه دیگه هیچی نمی فهمه و غرق میشه توش
راهکار خودش این هست که اینقدر روی حسابان و هندسه کار کنم تا دستم تند بشه و برسم به شیمی
راهکارهاش منو کشته

Motahareh یکشنبه 13 بهمن 1398 ساعت 02:13

سلام
یه مشکل کاملا شایع بین کنکوری ها، سخته ولی باید تلاش کنه تا بتونه هر درسی رو تو تایم خودش حل کنه... این مشکل من هم داشتم ولی چون شیمی نقطه قوتم بود از یه جایی مجبور شدم ترتیب دفترچه رو بهم بزنم
البته من تجربی بودم و شرایط یه خورده فرق داشت..
کنکور مزخرف ترین اتفاق زندگی یه جوونه... با اینکه 2 سال ازش گذشته،هنوز کابوس هاش برام تموم نشده..
امیدوارم سپهر شما هم موفق بشه و به آرزوش برسه

موافقم واقعا مزخرف ترین سال هست
یادم نمیاد بیست و سه سال پیش منم این همه سختی کشیدم یا نه
ولی احساس می کنم من اینقدر زحمت نکشبدم

پریا یکشنبه 13 بهمن 1398 ساعت 07:53

وقتی از سپهر میگی یاد خواهرزاده خودم میفتم. اونم خیلی تو انجام کاراش کنده خیلی. اما خب خدا رو شکر دیگه کنکوری براش وجود نداره.خخخخخ
پسرا تو همون بی تفاوتی شون کلی عشقه که فقط باید پیداش کنی. ولی پریسا جون داشتم فکر میکردم بیچاره زنش!!! یعنی اونم میتونه تو این همه سردی عشقو پیدا کنه؟!! بنده خدا هلاک میشه.خخخخخ البته احتمالا برای زنش جور دیگه ای هست.(ور مادرشوهر وجودم میگه)
عاشقققققققققققققققتم ستی جون زیبای مهربونم. آرزومه کلی بغلت کنم و ببوسمت.

خداروشکر خواهرزاده از کنکور فرار کرد
بنظرم احمقانه ترین روش سنجش استعداد هست
می دونی ولی بین همه ی این بی تفاوتی ها و بداخلاقی ها وقتی یک ابراز علاقه ی کوچولو می بینم کلی ذوق می کنم و می دونم از ته قلبش هست
و البته که ارزوی صبر دارم برای عروس اینده ام و از الان کلی دلم براش می سوزه

Aftab mahtab دوشنبه 14 بهمن 1398 ساعت 08:00

عاشق این ستی خانومم که اینقده هوا داداشش را داره❤️❤️

افق دوشنبه 14 بهمن 1398 ساعت 22:15 http://Ofgh1395.blogsky.com

ببخشیدا!حالا شما اول مطمئن شو شازده میخواد ازدواج کنه والله با این خلقیات نره تو فاز اینایی که میخوان تولید نسل رو متوقف کنن و به زمین خیانت نکنن

شوخی بود به دل نگیریا

اتفاقا که قصد ازدواج نداره
اون موقع ها هم که من و مامانم دنبال یک کیس مناسب برای دایی ممر بودیم همه اش می گفت یک ادم عاقل پیدا شده که نمی خواد ازدواج کنه, تو و ماجون نزارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد