یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

از هر بهانه ای مثل یلدا برای شاد بودن و دوهم بودن استفاده کنیم

الان که دارم وبلاگ رو به روز می کنم سپهر مدرسه هست قرار بود امروز ازمون باشه ولی چون تعطیلی زیاد بود و از درس عقب موندن امروز کلاس جبرانی هست . همسر و ستی هنوز خوابن 

منم که دیگه عادت کردم به صبح زود بیدار شدن و بعد که سپهر با دوستش رو رسوندم مدرسه باقالی ها و لبو رو بار گذاشتم بساط نهار رو هم اماده کردم کدو حلوایی ها رو هم دیشب پخته بودم اخه امشب یک مراسم یلدای دوستانه خونه ی یکی از دوستام داریم که من قرار شد باقالی و لبو و کدو حلوایی رو ببرم و فردا شب هم که یلدای واقعی هست دایی ممر اینا بیان پیش ما هرچند دیشب در اخرین لحظات برنامه تغییر کرد جریان هم اینحوری هست که این همسرجان ما کلا توی فامیلش طرفدار خاطرخواه زیاد داره و دیشب کلی اصرار کردن که می خوان خونه ی عمه جانش جمع بشن ( بچه های عمه اش) و همسرجان هم باید باشه و هرچی من گفتم اخه جمع تون خانوادگی هست و بعدم من برادرم شب یلدایی تنها میشه و گناه داره و نمیشه و گفتن نخیر خب اونم بیارین و اخرشم با زنداداشم تماس گرفتن و دعوتش کردن ..خب شب یلدا خونه ی بزرگترها و دورهم مسلما بیشتر خوش می گذره ولی از اون طرف هم دلم پیش دایی ممر و خانومش بود که تنها میشن و اینگونه شد که قرار شد ماهم باهم بریم به جمع خانواده ی عمه جان اضافه بشیم توی این صحبت ها و تعارف ها خاله جان همسر بهم گفت خوش به حال زنداداشت که تورو داره و اینقدر بفکرش هستی ( اینو باید می گفتم چون ذوق مرگ شدم از شنیدنش) اهان اینم یگم که خاله جان همسر, عروس عمه جان همسر هستن کلا توی خانواده ی همسر همه فامیلشون همسریان هست 


کلاس باله ی امروز ستی قرار هست با تم یلدا برگزار بشه و ما هرچی فکر کردیم دیدیم هیچ لباس باله با تم یلدا نداریم و اینگونه شد که ستی خودش دست به کار شد و یک هندونه ی خوشگل نقاشی کرد و به جلوی لباس باله اش وصل کرد روی لپ هاش هم قراره انار بکشیم و عصری بریم باله


از فردا به مدت بیست روز ,سپهر قراره اردوی مطالعاتی داشته باشه و تا 9 شب مدرسه بمونه . نمی دونم اگر باز بخاطر الودگی مدارس رو تعطیل کنن اردو هم تعطیل میشه یا نه 



نظرات 2 + ارسال نظر
ربولی حسن کور جمعه 29 آذر 1398 ساعت 10:17 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
دیگه این دوست سپهرخان هم داره به یه پای ثابت پستهاتون تبدیل میشه!

اره انگار

پریا ب شنبه 30 آذر 1398 ساعت 08:01

واقعا منم میخواستم بگم عجب خواهرشوهر خوبی هستی پریسا جان!!!
البته ندید معلومه عروس خوبی هم دارین. خدا شما رو برای هم نگه داره.
اردو مطالعاتی!! تو مدرسه!!! یاااااااااا خدااااااا.
الهی با این همه تلاش و انگیزه موفق بشه

قربونت پریا جان
اره شانس اوردیم و واقعا عروس خوبی داریم
سپهر امروز با وجود اینکه تعطیل بود رفت مدرسه و تا 9 شب مدرسه هست و واقعا امیدوارم اون چیزی که می خواد رو قبول بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد