یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

وصل شدم

خب راستش رو بگم وقتی اینترنتم وصل شد اولش خیلی ذوق کردم و هنوز پنج دقیقه نگذشته بود که داداش خارجی با ایمو تماس گرفت با برادرزاده ی شیرین زبونم حرف زدم و بهش گفتم دلم برات تنگ شده بود و خیلی دوستت دارم اونم گفت من دلم برای ستایش تنگ شده وقتی بهش گفتم ستی حموم هست و هروقت اومد بیرون بهت زنگ میزنم دیگه کلا رفت !! یعنی عاشقشم فقط ستی رو می خواست 

ولی راستش دل و دماغ ندارم یعنی هنوز اون ادم قبل از قطع شدن نشدم ..نمی دونم چرا ؟!!

هنوزم میشه امید داشت؟! 

نظرات 8 + ارسال نظر
پرنده گولو یکشنبه 3 آذر 1398 ساعت 13:05

سلام
انگار یه اوار نامرئی رومون هست
منم همین طورم

تیلوتیلو یکشنبه 3 آذر 1398 ساعت 17:50 http://meslehichkass.blogsky.com

نمیشیم
دیگه هیچوقت همون آدمها نمیشیم
این غصه ها هر روز ما را دچار یک عالمه درد تازه میکنه.. داریم هرروز رنگ عوض میکنیم

چه دردناک

زهرا یکشنبه 3 آذر 1398 ساعت 21:58 http://Pichakkk.blogsky.com

منم بودم میدیدم ستی نیست کلا می رفتم!! آخه آدم چی میخواد بگه با عمه ش مثلا؟!
همه مون انگار درگیر یه موج افسردگی هستیم. حالا من هی میگم حوصله م سر نرفته ها، ولی امروز فهمیدم در واقع دلم میخواد تو کنج تنهایی خودم باشم و با هیچکس هم حرف نزنم، چون بحث همه ش کشیده میشه به مسائل روز و به دنبالش اعصاب خردی و انرژی منفی
ما که هنوز نت نداریم بسکه بچه های بدی بودیم

شما که حق تون هست نت نداشته باشین
در مورد پاراگراف اول هم خیلی خری

پریا سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 09:10

من آدم وابسته به اینترنت نیستم اصلا به فضای مجازی هم معتاد نیستم و کارم هم طوری هست که بدون اینترنت میشه انجامش داد البته قطعا بدون گوگل کمی به مشکل برخوردم. میخوام بگم با وجود اینکه خیلی اینترنت برام ضروری نیست اما واقعا فکر اینکه اینقدر به شعورم توهین شده داشت و البته داره دیوونم میکنه. از خبرای چرت و پرت و پر از غرض صدا و سیما حالم به هم میخوره.
پریسا جون خواهر منم تا دو هفته دیگه مهاجرت میکنه کانادا. هم براش خوشحالم که دیگه مجبور نیست تو این زندان زندگی کنه هم ناراحتم که اینقدر ازش دور میشم.
واقعا چطور میشه تحمل کرد که خواهر یا برادرتو ماهها نبینی؟!!! برام قابل هضم نیست. دارم خل میشم.
پریسا جون شما چیکار میکنین؟ وای خواهر زاده هامو چیکار کنم؟ دلم براشون یه ذره میشه!!!!
چقدر حرف زدما!! اما خب من سه تا پستتو با هم خوندم حق داشتم کامنت بلند بالا بذارم، نه؟!

سلام پریا
این دل کندن لامصب خیلی درد داره..کلا مهاجرت درد داره هم برای اونی که میره و هم اونی که می مونه ...ولی می دونی وقتی فکر کنی که چقدر خوب که توی این شرایط اینجا نیست یک کم اروم میشی ..توی اون بحران و دقیقا روزی که نت قطع شد دوستم با خانواده اش داشت میرفت کانادا توی دلم گفتم چه خوش موقع حداقل اینجوری کمتر دل دل میزنه که کار درست انجام دادم یا نه
عادت می کنی پریا ..سخت هست ولی عادت می کنی
ایشالله که یک زتدگی بهتر پیش روشون باشه

ربولی حسن کور سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 17:25 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
شما یه سپهر دارین یه ستایش
دیگه امید هم میخواین؟


والا بدم نمیاد یک امید هم اضافه بشه البته امیده رودترجیح میدم ولی بازم خیلی فرق نمی کنه
حداقلش اینه اینقدر مشغولم می کنه که فرصت نمی کنم به مشکلات فکر کنم

زهرا سه‌شنبه 5 آذر 1398 ساعت 22:11 http://Pichakkk.blogsky.com

امید کیه؟!
قرار بود هفت سین داشته باشین.
اسم دختر یا پسر با سین بدین

نیره پنج‌شنبه 7 آذر 1398 ساعت 18:05 https://bionvan.blogsky.com

من الان پروفایلتونو خوندم. خدا رو شکر که دخترتون درمان شده. نوه عموی منم وقتی چهارماهش بود سرطان گرفت و خدا رو شکر خوب شد.

ممنون

ریحانه سه‌شنبه 12 آذر 1398 ساعت 17:53

سلام. این پتیشن یک اعتراض مسالمت آمیز به وقایع اخیر هست. اگر دوست داشتید امضا کنید و برای دوستانتون هم بفرستید. شما میتونید از اسم مستعار توی این امضا استفاده کنید.

https://www.change.org/p/%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C%D9%90-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%87-%DB%B9%DB%B8?signed=false

ممنون ریحانه جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد