یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

بزرگ شده ها

با عروس جان و ماجونش رفته خرید ..درواقع عروس جان می خواسته برای خونه نویی دوستش کادو بخره ..توی مغازه وقتی کادو رو می خرن عروس جان دو دل بوده که هدیه رو کادوپیچ کنه یا نه و گفته اخه ممر ندیده شاید دلش بخواد ببینه و اینجا ستی خانوم جواب میدن خب نبینه میره اونجا می ببنه انگار شوهرداری بلد نیستی

مامان وقتی اینو برام تعریف کرد چشمام گرد شده بود و گفتم اخه همین کلمه ی شوهرداری رو از کجاش دراورده 



نظرات 8 + ارسال نظر
شارلوت پنج‌شنبه 7 شهریور 1398 ساعت 16:37 http://teen16.blogfa.com

چقدر خوشحال شدم دیدم باز مینویسی :)
خیلی سال پیش میخوندمت
الان از سر کنجکاوی اومدم ببینم در چه حالی و با دیدن تاریخ پستت ذوووق کردم

اره شارلوت هنوز اینجا راحت ترم
با اینکه اینستا هم هست و اونجا هم فعالم ولی اینجا انگار یک چیز دیگه هست

ماهی کوچولو جمعه 8 شهریور 1398 ساعت 11:27 http://tekrareman.blogsky.com

سلام بر شما.
بچه ها گاها خیلی حرفهای باحالی میزنن و همین شیرینی شون رو زیاد میکنه.
منم خواهرزاده سه ساله دارم گاها یه چیزایی میگه خیلی باحاله.
خدا بچه ها تون رو حفظ کنه. حساب کردم دیدم آقا سپهرتون 18 سالشه الآن هزار ماشالا.

بله سپهر مهرماه میشه هجده ساله
و امسال اخرین سالی هست که دانش اموز محسوب میشه
و به این سرعت داره زمان می گذره

ریحانه جمعه 8 شهریور 1398 ساعت 22:58

خدا حفظشون کنه.
بچه های این دوره زمونه حرفهایی میزنن که ادم شاخ در میاره :))

دقیفا

زهرا شنبه 9 شهریور 1398 ساعت 08:29 http://Pichakkk.blogsky.com

نه خوشم اومد.
به ستی امیدوار شدم. به نظر میاد در آینده برعکس مامانش، خواهرشوهری بشه از اون خواهرشوهرا ها
محکم بچلونش از طرف من

اینجور که بوش میاد خواهرشوهری خواهد شد اونم چجور

پریا شنبه 9 شهریور 1398 ساعت 10:58

شیرین زبون من.
واقعا شوهرداری رو از کجا آورده!!
ولی معنی واقعی شو خوب فهمیده. میدونه زیاد تحویل گرفتن شوهرم خوب نیست.خخخخ

برای همسرم تعریف کردم کلی کیف کرده بهش میگم باید به دخترت بگم برای من کلاس بزاره میگه نه واسه تو بداموزی داره ولی برای خودش خوبه

فاطمه یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 17:45 http://1laily.blogfa.com

سلام
دختر من گاهی حرفایی به زنداداشم میزنه که من هرگز روم نمیشه بگم. میترسم با خودش فکر کنه من بهش یاد میدم. فکر کنم باید در محضر این دخترها مدتی شاگردی کنیم.

ادم تعجب می کنه اخه از کجا یاد گرفتن

ربولی حسن کور چهارشنبه 20 شهریور 1398 ساعت 15:40 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
شما که پست پیش نوشته بودین خیلی بچه است

سلام اقای دکتر
نه دیگه اون ستی بود که هنوز بچه هست

ربولی حسن کور یکشنبه 24 شهریور 1398 ساعت 18:08

خب این پست هم درباره ستی بود دیگه

بله حق با شماست
من اشتباه دیده بودم فکر کردم برای اون پست مربوط به سپهر , کامنت گذاشتین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد