یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

دنیای جدید

روزایی که ستی رو می برم باله چون مسیرش دور هست و کل تایم باله هم یکساعت هست دیگه همونجا می مونم تا کلاس تعطیل بشه قبلا که هوا خنکتر بود خب این یکساعت رو می فتم پیاده روی و یک دوری توی پارک ملت که نزدیک کلاس هست می زدم ولی الان که هوا خیلی گرم شده دیگه همونجا می مونم و با بقیه ی مامانا گپ می زنم ولی راستش احساس می کنم از یک دنیای دیگه اومدم از بس که مدل زتدگیم باهاشون متفاوت هست ..نمی دونم سریال هیولا رو می بینین یا نه .من دقیقا احساس شهره زن هوشنگ رو دارم وفتی میره توی جمع اون خانومای بسیار پولدار 

اقا من می خوام داشتن یک پیج فعال در اینستاگرام رو در حد کار معدن سخت اعلامش کنم ..بعددیشب داشتم فکر می کردم واقعا افرین به همت اونایی که روزی چندتا چندتا پست و استوری می زارن .من یکیش رو هم بزور می زارم ...چرا وقت کم میارم اخه


نظرات 7 + ارسال نظر
لیلا شبهای مهتابی سه‌شنبه 18 تیر 1398 ساعت 14:11 http://www.yalda4000.blogfa.com

سلام پریسا جونم. وااای دقیقا منم همین حس رو دارم. انگار در برابر اونا مثل شهره ام. مثلا تو لباس خریدن و ستهای مختلف.... یا آرایشگاه رفتن. یا اینکه کمتر بازار میرم برا خرید. اگه هم برم خیلی با سرعت خرید رو انجام میدم و مثل بقیه خانما ساعتها مشغول خرید نیستم. یا خرید مورد علاقم بیشتر میوه فروشی ها و میدان تره باره . کلا ساده هستم. و انگار نوع و جنس لذت‌های من با خانمای دیگه فرق میکنه. من بیشتر تو خط طبیعت و گیاهان و رشد گلهامم. و یا مطالعه و اطلاعات علمی و روانشناسی. دستپخت خوب و مهارت در گذاشتن چندین نوع ترشی و سالاد خوشمزه . ولی پریسا جون شاید سادگی ما و مثل اونا نبودنمون نشانه ی خاص بودن امثال ماست... مگه تو کشورهای اروپایی اکثر خانما همینطوری نیستن؟! بهتره خودتو ساده و خاص و باکلاس ببینی

زهرا از خوزستان سه‌شنبه 18 تیر 1398 ساعت 18:25

سلام
نمیدونم پیج خواهران میکیلانی رو میبینید یا نه اونا هم روزانه پست و استوری دارن بنظرم چنین پیج هایی زندگی واقعی رو تجربه نمیکنن اما پیجی مثل آزاجون واقعا میشه فهمید توی اون خونه بوی زندگی و خوشبختی میاد

چرا من هیچ کدوم از این پیج ها رو نمی شناسم

ریحانه چهارشنبه 19 تیر 1398 ساعت 13:41

اون یک ساعت که منتظر ستی جان هستید پست های پیجتون رو آماده کنید. حتی برای فردا و پس فردا و .. آماده بگذارید که بعدا فقط پست کردنشون مونده باشه.

پیدا کردن ایده کار سختیه
معمولا در لحظه که بهم الهام میشه همونجا فورا پست می کنم

زهرا چهارشنبه 19 تیر 1398 ساعت 23:39

من فالوشون کردم برو ببین

برم پیداشون کنم

پریا شنبه 22 تیر 1398 ساعت 13:41

وای پریسا جون خدا تورو خوب بکنه. کلی خندیدم به زن هوشنگ تو هیولا
اگه تو این حسو داری فکر کن من اگه با اونا روبرو بشم چه حسی دارم.
آره منم همش به اونایی که چپ و راست پست میذارن فکر میکنم تعجب میکنم. یا اونا زندگیشون فتوشاپه یا زمانشون بیشتراز 24 ساعت!!!! مخصوصا اونایی که پیج آشپزی دارن!! من واسه خودمونم به زور غذا میپزم.خخخ

اوه اشپزی رو که نگو من یک غذا می پزم کلا اشپزخونه می ترکه ..یعنی همیشه این خانومایی که از اشپری و و پشت صحنه ی غذا پختن شون عکس پی زارن رو تحسین می کنم که اینقده مرتبن

خاطره سه‌شنبه 25 تیر 1398 ساعت 19:55 http://khaterate-khatereh.blogsky.com

پست جدید بنویسید روزی چندبار میام و میرم
از خواننده های قدیمی هستم فقط با اسم دیگه میام دوتا از کامنتهای بالا رو من نوشتم

واقعا؟
خب با یک اسم بنویس تا من قاطی نکنم
باور کن وقت کم میارم
دیکه حالم از فضای مجازی بهم می خوره بخدا

محمد پنج‌شنبه 27 تیر 1398 ساعت 10:23

منم خیلی دوست دارم یه دختر داشته باشم ببرمش باله ولی متاسفانه مامانم میگه دهنت بوی شیر میده هنوز

ایشالله بزرگ که شدین دختردار هم میشین و اونوقت هی ببرینش باله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد