یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

دوباره عمه شدم

دخترمون امروز دنیا اومد و خدا میدونه که چقدر دلم می خواست اونجا بودم و بغلش می کردم ..گفته بودم عاشق نوزادم مخصوصا بوشون..خواهر بزرگتر هنوز خودش کوچولو هست یک کوچولوی مو فرفری شیرین زبون ...می دونم کار سختیه داشتن دوتا بچه ی کوچولو اونم توی غربت ولی لذت های خاص خودش رو هم داره 

دایی ممر می فرمان الان دیگه همه چشم امیدشون به من هست میگم از چه لحاظ ..می فرمان اخه داداش خارجی دوتا بچه اش رو اورد و حالا فقط من موندم که اسم خاندان رو حفظ کنم ..میگم تو خودت رو ناراحت نکن کسی ازت انتظاری نداره حالا اسم خاندان حفظ نشد هم خیلی مهم نیست ..میگه واااا خب نسلمون منقرض میشه من باید بفکر باشم ...میگم نیست ژن برتر هستیم واسه همین نگرانی ..همچبن میگه نسلمون انگار یوز ایرانی هستیم ...می فرمان میشه تو بعنوان عمه نزنی توی سر مال ..میگم اخه تو روت زیاده می خوام یک وقت توهم یوز ایرانی بودن برت نداره ..عروس جان می خنده و منم قربون صدقه اش میرم و میگم داداش جان خداییش شانس اوردی 

پ.ن : ستایش کلی اشک ریخت بابت اینکه نمی تونه از نزدیک بچه رو. ببینه


نظرات 9 + ارسال نظر
زهرا از خوزستان سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 00:22

بسلامتی قدمش مبارک باشه ان شاالله یه چند وقت دیگه میان از نزدیک بعلش میکنی

مرسی زهرا جون
ایشالله بتونن زودی بیان ولی خب حداقل باید چندماهی صبر کنم

ریحانه سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 00:40

به به. مبارکه.

بگو لازم نیست حتما با پسر به دنیا اوردن نسل حفظ بشه ها. مادر هم میتونه فامیل بچه را مثل خودش بزاره. در حقیقت طبق قانون پدر و مادر هر دو حق دارن. اما جا افتاده که فامیلی بچه فامیلی پدر باشه

مرسی ریحانه جان
اگه بهش بگم دق می کنه

پریا سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 09:46

آره پریسا جون گفته بودی عاشق نوزادی یه هوسایی هم کرده بودی!! خخخخ. منم عاشق نوزادم. مخصوصا اون حرکتشون که انگشت دست آدمو مشت میکنن و فشار میدن. آخخخخخخ چه حالی داره. اما به شدت اعتقاد دارم بچه اطرافیان یه چیز دیگه است فقط لذته نه مسئولیتی نه نگرانی... تا بچه گریه کرد و حوصله تو سر برد میدی به مامانش میگی فکر کنم گشنشه شیر میخواد.خخخخ

والا هنوزم اون هوس هست ها
تازه با دیدن هر نوزادی تشدید هم میشه

سمیه سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:29

ای ول به این خواهر باکلاس و فهیم حتی به شوخی هم بگن باز باید حال این آقایون متوهم گرفت منم یه پسر عمو دارم که البته خیلی جدی نظرش این بود و من قشنگ تو روی خانمش گفتم حالا خودش چی که قراره نسلش منقرض نشه (حالا من ته دلم پسر دوستما فقط و فقط به خاطر اینکه خدا تو خلقتشون خیلی سهل و آسون گرفته و عین ما زنا نچلوندتتشون )
من وقتی باردار بودم به برادرام گفتم اسم پسر پیدا کنین طوری جدی عصبانی شدن و خورد تو ذوقشون که مگه قراره پسر شه که دیگه نگفتم من خودم پسر می خوام الان یه دختر شیرین دارم (سوسکه و ...) ولی اصلن طوری بزرگش نمی کنم که دلسوز باش و مهربون و ... بره سی خودش
چی گفتم والا دختر زینت بلا کش می خوان

عاشقتم سمیه
خدا دخترکوچولوت رو حفظ کنه

لیلا شبهای مهتابی سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 14:44 http://www.yalda4000.blogfa.com

گوگولی

ربولی حسن کور جمعه 31 خرداد 1398 ساعت 00:42 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
مبارک باشه
خب کاری نداره یه سر تشریف ببرید اون طرف

سلام اقای دکتر
ممنون سلامت باشین
بله هیچ کاری نداره فقط پول می خواد و ویزا که متاسفانه هردوتاش رو ندارم

ش چهارشنبه 5 تیر 1398 ساعت 03:50

یه سوال
اکر خواهر شوهر شما ،بچه تون رو دخترم یا دخترمون صدا کنه ،شما ناراحت نمیشید ایا ؟

نه .چرا باید نارحت بشم؟

ریحانه چهارشنبه 5 تیر 1398 ساعت 19:06

منم به دختر خواهرم گاهی میگم دخترم! :)))) از محبت میاد.

دفیقا از محبت میاد از اینکه تو اونو جزئی از خودت می دونی و برات غریبه نیست
حتی وقتی با اولیای مدرسه ستی صحبت می کنم. و اونا همیشه ستایش ( و البته همه ی شاگردها) رو دخترم صدا می کنن به من احساس بهتری میده .انگار دخترم رو مثل دختر خودشون می دونن و این حس خوبی بهم میده

منم به دانش آموزای پایه اولم میگم دخترم... اینقد حس خوبی داره... واقعا دوسشون دارم

تو که ماهی
خوش به حال شاگردات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد