یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

مهربونی های کوچک

جایی که میرم برای پیاده روی صبحگاهی خانوما و اقایون اغلب مسن هم میان واسه پیاده روی البته که بینشون جوون هم هست ولی خب اغلب مسن هستن.یکبار که همینطور تند تند راه میرفت و توی افکار خودم بودم با صدای بلند سلام خسته نباشی یک پیرمرد ورزشکار سرم و بلند کردم و لبخندی زدم و جواب سلام دادم ولی این حس خوب تا اخر شب باهام بود و بعد از اون تصمیم گرفتم منم موقع پیاده روی لبخند روی لبام باشه و بجای فکر کردن به انواع و اقسام مشکلات زندگی و بچه ها به ورزشکارهای دور برم با تکون دادن سر و یک لبخند انرژی مثبت بدم

دیروز رفته یودم اریشگاه برای رنگ کردن موهام .اینجا رو تازه گی ها میام و فکر کنم برای بار سوم بود که پیشش میرفتم قبلترها که اصلا مو رنگ نمی کردم بعد که موهای سفید خودنمایی کرد یکی دوبار خودم تلاش کردم رنگ کنم و موفق نشدم و چندباری هم یک ارایشگاه دیگه رفته بودم و خیلی راضی نبودم اخه هیچ وقت دقیقا رنگ موهای خودم نمیشد ولی اینجا یک دختر جوون خوش اخلاق داشت که وقتی بهش گفتم لطفا موهام تیره بشه و رنگ موهای خودم دربیاد بدون اینکه بهم بگه چرا تیره ؟ روشن که بهتره .همه روشن می کنن .بهم گفت سعی می کنم همین رنگ موهای خودت دربیارم و موفق هم شد 

من معمولا کم حرف هستم و اینجا هم از ارایشگر تشکر کردم و گفتم خیلی راضی هستم و بعد گفتم چقدر شونه تون خوب هست من تا بحال شونه به این خوبی نداشتم. اونم بهم گفت اگر دیدم برات میخرم منم تشکر کردم بار اول بود که میومدم پیشش 

دفعه ی قبل که دوباره رفتم پیشش گفتم اگر اجازه بدین از شونه عکس بگیرم که اگر جایی دیدم بخرمش 

اونوقت دیروز که رفتم پیشش دیدم برام شونه رو گرفته بهم گفت دوهفته هست گرفتمش ولی شماره ات رو نداشتم و نگه داشتم گفتم بالاخره میاد ارایشگاه و بهشم میدم

کلی ذوق کردم و تا اخر شب شارژ بودم 

چقدر مهربونی خوبه و چقدر راحت هست 

پ.ن: فعلا سه کیلو کم کردم اما هنوز شش کیلوی دیگه باقی مونده

نظرات 4 + ارسال نظر
ارغوان سه‌شنبه 15 آبان 1397 ساعت 05:09

مامان ستی و سپهر
ببخشین میشه بگین چطور وزن کم میکنین؟
من حدیدا 6کیلو چاق شدم خیلی غصه میخورم

پریا سه‌شنبه 15 آبان 1397 ساعت 11:01

پریسای مهربون و عزیز حالا که از انرژی مثبت حرف زدی از ته دل میگم که منم به شدددددددددت از خوندن نوشته هات انرژی مثبت میگیرم و حس خیلی خوبی نسبت بهت دارم. لطفا هر چند وقت یه بار بنویس حتی اگه کوتاه...

مرسی پریا جان مرسی از این پیام مهربونت
شارژ شدم

مهلا جمعه 18 آبان 1397 ساعت 00:01

سلام.
من خیلی اتفاقی وب شما رو پیدا کردم.همه ارشیوتون رو خوندم.انشالله خدا به شما و همسر و دوتا فرزند نازنینتون شادی و سلامتی بده و در کنار همدیگه خوش باشید

ممنون عزیزم

ربولی حسن کور شنبه 19 آبان 1397 ساعت 00:51 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
فکر کنم اون جریان فیلم گرفتن عزمتونو برای کاهش وزن جزم کرد!

دقیقا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد