یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

مامانای حرف گوش نکن

مانی رو به خونه ی داییم اوردیم البته با تمامی امکانات . دایی با یکی از شرکت هایی که خدمات پرستاری ارایه می کرد قرارداد بست و تمام امکانات اتاق ای سی یو به همراه پرستار 24ساعته اجاره کرد . اوضاعش همونه و فرقی نکرده با یک لوله توی گردن برای تنفس و یک لوله از دماغ به معده واسه تغذیه .مامان جانمان هم کوچ کرده اند منزل برادرشان .بهش می گم مامان حالا که مانی اومده خونه و پرستار هم داره شما برگرد مشهد یک کم استراحت کن الان نزدیک به دوماه هست که از خونه ات دوری .و واقعا هیچ جا خونه ی خودم ادم نمیشه و اون ارامشی که خونه ی ادم داره هیچ کجا پیدا نمیشه . مامان جان می فرمان نه مگه میشه . می گم خب برمی گردی ولی برو تجدید قوا کن . می فرمان اوا زنداییت رو تنها بزارم . می گم اولا که مانی پرستار داره و کاراش رو اون میکنه بعدش باور کن زندایی هم اینجوری راحت تره والا ! تازه قرار نیست که کلا بری خب برمی گردی . ولی خب حرف گوش نمی ده . مامان من دیابتی هست و پیاده روی کردن از واجباته واسش ولی اینجا نمی ره پیاده روی چون اکثر مسیرهای تهران شیب داره و با زانودردش نمی تونه راه بره اینروزا استرس هم که زیاد داره حواسش به تغذیه اش هم نیست .خلاصه که الان از دستش کلافه ام  

توی اون شلوغی که اوج بیماری مانی بود ما وقت سفارت داشتیم حالا خوبه که من کلا همیشه کارام رو همون اول انجام می دم و هیچی نمی زارم واسه لحظه ی اخر ولی بازم یکی دوتا مدرک مونده بود که دقیقه ی نودی اماده کردم و با بی حوصله گی رفتیم واسه مصاحبه .تا چندروز دیگه نتیجه اش مشخص میشه و امیدوارم بهمون ویزا بدن تا بالاخره واسه اولین بار بریم بلاد کفر پیش داداش جان  

صبح ها هوا شدیدا بهاریه و پیاده روی صبح گاهی اکیدا توصیه میشه

نظرات 3 + ارسال نظر
پت سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 18:07

شاید پل طبیعت برای پیاده روی برای مامانتون مناسب باشه. هم مسیرش مناسب این منظوره و هم آب و هواشون عوض میشه. حتی میتونید یه روز صبحانه برید اونجا و بعدش هم پیاده روی و اینا.

مرسی پت عزیز
اره اینجوری گاهی باهم رفتیم پیاده روی ولی مامان احتباج به پیاده روی روزانه داره اما اینجور جاها مثل پل طبیعت یا پارک نهج البلاغه رو شاید هفته ای یکبار بتونیم باهم بریم

مهشید چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 07:46

سلام پریسا خانم خوبید؟
ان شاالله که حال همتون خوب باشه. من امروز می رم مرخصی قبل از زایمان و ممکنه حالا حالا ها دیگه نتونم بیام و به وبت سر بزنم. امیدوارم که حال مانتیون خوب بشه . سر پا بشن. و مادرتون هم همیشه سایش بالا سر بچه هاش باشه. برای منم دعا کنید که ان شا الله هیچ مشکلی در وند زایمان و بعدش برام پیش نیاد و نوزاد هم سالم و آروم باشه. ممنون

عزیزم
ایشالله به سلامتی زایمان می کنی مامان مهشید
دختر بهاریمون رو هم از طرف من ببوس مخصوصا گردنش رو
من عاشق گردن نوزاددهستم و اون بوی خاصش

ربولی حسن کور چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 16:52 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
امیدوارم همون طور که صلاحتونه همون طور بشه
راستی اون مطلب توی وبلاگم تصحیح شد ممنون از تذکرتون

سلام اقای دکتر
ممنونم
داشتم از فضولی می مردم ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد