یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

اخر هفته های طفلی من

دوهفته ی پیش (همون هفته ای که ستایش مریض شد و رفت بیمارستان ) مدرسه یک نامه ای داد که گل پسر شما واسه کلاسای المپیاد انتخاب شده . حالا جریان این بود که در مدت کلاسای تابستونی بچه ها رو سنجیده بودن و اونایی که از نظرشون راه حل های خلاقانه ای واسه ی مسایل داشتن رو انتخاب کرده بودن که توی  این یکسال پیشرو اونا رو با رشته های مختلف المپیاد اشنا کنن و اخر سال هم به این نتیجه برسن که هر شخص به درد چه رشته ای می خوره شایدم اصن به درد نخوره ! خب تا اینجا مشکلی نبود هرچند من کلا  راضی نبودم  ولی بعدش مشخص شد که بچه ها باید روزای پنجشنبه واسه کلاسای المپیاد بیان مدرسه و اگر دو جلسه ی  متوالی یا سه جلسه ی غیر متوالی غیبت داشته باشن کلا از این کلاسا حذف می شن  !!! هرچی من جز و پر زدم که پسرجان بیخیال این کلاسا , توروخدا اخر هفته های مان رو گند نزن و اخه این همه درس بخونی که چی بشه ولی حریف نشدم پدر و پسر پایشان را کردند در یک کفش که وااااااای حیفه و تو متوجه استعدادهای ذاتی همسریان ها (نام خانوادگی  سپهر) نیستی و می خوای جلوی پیشرفت یک نابغه اونم از نوع همسریان بشی!!!!..... حالا خوبه نصف این ژن مال منه و منم توی همون دانشگاهی درس خوندم که همسرجان خونده بعد اونوقت هر نبوغی در بچه ها دیده بشه پای همسرجان نوشته می شه ایششششششششششش 

خلاصه برگه ی رضایت شرکت در این کلاسا امضا شد و سپهر با خوشحالی برد مدرسه و الان دوتا پنجشنبه هست که اقا تشریف می برن مدرسه و معتقدن بهترین روزای مدرسه همین پنجشنبه هاشه !!!! حالا این هفته که دوستام دارن برنامه می ریزن اخر هفته رو برن کویر و من دارم هی از سپهر خواهش می کنم که این هفته بیخیال کلاسا بشه و بیاد بریم تفریح و اونم زیر بار نمی ره و من هم هی غر می زنم و کلی مسولین مدرسه رو مورد عنایت قرار می دم واسه این برنامه هاشون  

هیییییع

نظرات 8 + ارسال نظر
ضحی دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 22:46

جمعیت امداد_دانشجویی امام علی:
آئین طفلان مسلم، با محوریت کودکان و نوجوانان کار و خیابان - به طور کلی آنچه از آن با عنوان "بزهکاری نوجوانان" یاد می‌شود - از جمله طرح هایی است که جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی(ع)، بر پایه ریشه‌های عمیق فرهنگی و دینی ایرانیان از سال 85 اقدام به برگزاری آن کرده است. این طرح از سال 85 به مدت 10 سال پی در پی از تاسوعا تا اربعین حسینی (ع) با شعار «برای طفلان مسلم دیروز می گرییم، آیا برای طفلان مسلم امروز می کوشیم؟» انجام پذیرفته است. طرح بر اساس تحقیق و ریشه‌یابی و تامین بستر مناسب اجتماعی برای دستیابی این افراد - به عنوان عضوی از جامعه اسلامی- به استانداردهای بالاتر زندگی پایه ریزی و اجرا گردید. در طرح مذکور عموماً رویکرد به سمت مددجویانی است که زمینه جرم نداشته بر اثر حادثه به نوعی قربانی ناهنجارهای محیط اطراف خویش شده اند.
...............................
همراه شویم...
برای نجات جان یک انسان که در نوجوانی خطا کرد و محکوم شد به حکمی که سالها هر شب با کابوس اجرایش خفت در تنگنای ناامیدی و کورسوی امید...
..............................
هر کس یک نفر را نجات دهد، جامعه ای را نجات داده است ❤️
@Helpthem
به وبسایت بخشش سربزنیم
Life.sosapoverty.org
.............................................
درصورت تمایل به کسب اطلاعات بیشتر و همکاری در این طرح با روابط عمومی جمعیت امام علی در ارتباط باشید:
روابط عمومی جمعیت امام علی(ع) :
88093816

سوری سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 13:45

بعنوان ی مسئول مدرسه اصا دوچت ندارم بذار بچه ام پیشرفت کنه. شاید ما خودمون نتونستین به اون چی بخوایم برسیم شاید اونا تونستن...حالا تفریح همیشه هست...اصا شما برین تفریح دایی ممر برا چیه

ایشششش از دست شما مسولین مدرسه

لیلاشبهای مهتابی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 19:55 http://yalda4000.blogfa.com

منم یکم مسولین مدرسه ام ها..... جلوی شکوفایی استعداد بچه های این مملکت رو نگیرید خانم الکی مثلا من وزیر المپیادم


خانوم وزیر شما هم جلوی تفریحات خانوادگی و بچگی کردن رو نگیر پلیز

هانى چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 13:29

هى روزگار
من که همش دلم میخواست فرار کنم مامانم منو به زور مى فرستاد مدرسه
در طول سال کم غیبت ترین فرد فکر کنم خودم بودم اونم زورى
خخخ
سپهر و بیارید پیش من تعلیمش بدم

نه دیگه هانی جان مامان کار خیلی خوبی می کرد اصن چه معنی می ده بچه مدرسه اش رو بپیچونه

زهرا چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 14:59 http://pichakkk.blogsky.com

واویلا پری. چقدر مسیول مدرسه تو وبت هست
به نظر من که بیخیال. من پایه ی دو در کردن و پیچوندن کلاس ها هستم.

ها والا می بینی تازه همه ی مسولین هم عین هم هست از تهران تا شمال و بجنورد
کاش سپهر هم پایه ی دودر کردن بود

Mina چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 20:14 http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

وااااا پری جون من تو یه مرکز آموزشی کار میکنم . بچه نمره اش کم میشه مامانه انقدر گریه میکنه قیافش تابلو میشه اون وخ سپهر رو مدرسه شناسایی کرده و جلوی پیشرفتشو میخایگیری؟
البته من اگه مامان بشم اصلاااا نمیزارم بچه ام مدرسه بره از بس از این وضع مملکت زده شدم ...

چی بگم والا

کیمی آ پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 12:31 http://yeghatre-harf.blogsky.com

خیلی برام عجیبه که سپهر انقدرررر خودش مشتاقه !
من متنفررررر بودم از کلاسای المپیادم و به زور میرفتم اونم به اجبار مدرسه !
ایشالا نتیجه داشته باشه این کلاسا براش :)

هوففففففففف
من که خیلی گفتم نرو

شقایق پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 23:49

منم بانظر شما موافقم اخه مگه همه زندگیه یه بچه درسه

اخیش یک موافق پیدا شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد