تصمیم گرفته وقتی بزرگ شده با باباش ازدواج کنه شایدم دایی ممر چون دلش واسش سوخته که زن نداره اما وقتی بیشتر فکر می کنه می بینه بابا شوهر بهتریه
بنابراین باید باهاش هرشب تمرین رقص دونفره بکنه تا بتونن خوشگل برقصن بعدشم باباش باید یک ماشین شاسی بلند که سقفش باز می شه رو گل بزنه و بره دنبال ستایش !!!
البته جای نگرانی نیست چون تا باباش بخواد پولاش رو جمع کنه و ماشین شاسی بلند بخره ستایش دیگه بزرگ شده و ازخیر ازدواج با همسرجان من گذشته :)))
ای جاااااانم
چقدر خوبه که اینقدر باباشو دوست داره!
موافقم
امکان امتیاز دهی به کامنت ها به نظرم اصلا جالب نیست!..با سلام البته!
مگه می شه به کامنتا امتیاز داد؟!!!
چه جالب منم که بچه بودم دوست داشتم زن دایی کوچیکم بشم !!!!'اخه ١٠ سال از من بزرگتر بود و همیشه تو بازی های گروهی هوای من را داشت !!!!
دنیای کودکیه دیگه اونم از نوع دخترونه اش
اییییی جون من عزیزم