یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

و اما نت

با ستایش رفتم ارایشگاه و گیسوانم رو از بیخ زدم  و  موهای ستی رو هم کوتاه کردم درواقع کمی مرتب کردم چون موهای اون کوتاه بود خودمم موهام رو دقیقا مدل ستایش  کوتاه کردم از این مدل مصری ها که جلوش بلندتره ..اومدیم خونه و به سپهر می گم چطوره مامان؟ به نظرت من و ستایش خوشگل شدیم ؟با تعجب نیگا می کنه و می گه چطور؟!! می گم الان از ارایشگاه اومدیم میاد جلو و زل می زنه به صورت و من و ستایش و می گه می شه راهنمایی کنی می گم مامان جان موهای به اون بلندی رو کوتاه کوتاه کردم ها با تعجب می گه اوا مگه موهات بلند بود !!!!!  

ستایش عکس تازه داماد فامیل رو تو وایبر دیده و می گه مامان من اینو خیلی دوستش دارم ..سپهر چپ چپ نیگا می کنه می گم مامان جان حتما باهاش مهربونه و باهاش بازی می کنه واسه همین دوستش داره ..ستی خیلی جدی می گه نخیرم من از قیافه اش خوشم میاد اخه خیلی خوشگله ...سپهر با عصبانیت می گه می بینی چقدر پررویه  

واما نت  : هنوزم نداریم یعنی رسما دهنم سرویس شده الان دوماه و نیمه که منتظریم اسیاتک جان واسمون نت وصل کنه 

 راستی دایی ممر برام یک موبایل خرید یعنی فقد دوروز بی موبایل بودم و  یک روز داداش جان زنگ زد تو از فلان موبایل خوشت میاد منم گفتم نه من از اون یکی فلان مدل خوشم میاد و این شد که فرداش اون یکی فلان مدل اومد در خونمون   این قسمت پز نوشت بودا  این همه ملت پز خواهرهایشان را می دهند حالا یکبارم من پز داداشمان را بدهیم والا 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد