یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

خام گیاه خوار می شویم!

توی این سه روز اینقده جوشونده خوردم که دیگه از هرچی نوشیدنی گرمه بیزارم بدیش هم این بود که باید تازه تازه می خوردم یعنی نمی شد صبح پاشم درست کنم و تا اخرشب همون رو بخورم  رژیم سختی نبود ولی همین جوشونده درست کردنش واقعا مکافات بود احتیاج به یک عدد ادم بیکار داشت که دایم توی اشپزخونه دم گاز باشه  از امروز هم که باید به مدت یک هفته خام گیاه خواری کنم البته جوشونده ها رو هم دارم ولی از مقدارش کم شده و فکر کنم کارم سبکتر شده حالا ببینم از پس این یک هفته برمیام یا نه اخه من کلا ادم شکمویی هستم و عاشق غذاهای گرم و پختنیم  اگه می شد توی این یک هفته کلا غذا نپزم خیلی خوب می شد چون بوی غذا شدیدا من شکمو رو تحریک می کنه ولی خب نمی شه و سپهر و ستی احتیاچ به غذا دارن  

دیشب که با همسرجان صحبت می کردیم ستی می گه بابا چرا ما رو نبردی چین ..همسر هم می گه اخه اینجا هوا خیلی سرده و تو سرما می خوردی ..سپهر می گه بابا یک کم دلایل منطقی تر بیار خب الان اینجا هم سرده مثلا می تونی بگی بلیط هواپیما گیر نیومد یا سپهر مدرسه داره و نمی شد  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد