یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

به قول همسرجان دکتر علفی :)

در یک اقدام عجیب و تحت تاثیر دوست جون همساده (البته اون شش ماه پیش رفته بود ها !!) رفتم یک مرکز طب سنتی و واسم رژیم سم زدایی سه روزه و بعدشم رژیم هفت روزه ی خام گیاه خواری نوشته ..یک عکس از عنبیه ام گرفت و گفت یک سری درد و مرض دارم که یکیش یبوست بود منم گفتم والا شکمم روزی یکبار کار می کنه ها و دکتر جان فرمودن کمه!!! حالا از وقتی از دکتر اومدم جدی جدی دچار یبوست شدم الان سه روزه که خروجی نداشتم !!!! 

رژیم رو هنوز شروع نکردم اخه خیلی دنگ و فنگ داره گذاشتم همسرجان بره و من خیالم از بابتش راحت بشه و مواد اولیه ی رژیم رو هم تهیه کنم بعد  

ازمایش خون سپهر هم کمبود ویتامین D3 رو نشون می داد یک کم عجیب نیست؟؟؟؟!!!! یعنی ممکنه الودگی هوا مانع جذب ویتامین D3 شده باشه اخه این دوتا تموم بهار و تابستون رو با نیم استین و شلوارک بیرون بودن واسه همین از کمبود D3 کلی تعجب کردم خلاصه که سپهر هم باید یک امپول بزنه  

همسرجان به دایی ممر می گه زن و بچه هام رو سپردم دست تو این یک ماه مواظبشون باشی ها دایی ممر هم می فرمان اول بگو خودت رو بیمه عمر کردی ..همسرجان می گه اره چطور مگه ؟ ..دایی ممر هم می گه خب پس جای نگرانی نیست اگرم برنگشتی مهم نیست !!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد