یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

نیها نیها

بر طبق اون تغییراتی که قرار بود همسرجان واسه شغلشون بدن هفته ی دیگه عازم چین هستن اونم واسه یک ماه ..اونوقت دیشب همین طور که تلفن پشت تلفن داشت با بقیه ی همکاراش هماهنگ می کرد و کاراش رو راست و ریس می کرد خطاب به من گفت توی این یک ماهی که نیستم فقد نگران و ناراحت یک موردم منم ذوق زده درحالی که لبخند ملیحی زده بودم و مثل این کارتونا  مژه هام رو تند تند بهم می زدم که یعنی دارم عشقولانه نیگا می کنم !!! اقا فرمودن که ناراحتن که روز تولد دوردونه اش (ستی) کنارش نیستن !!!! بعدم هی سفارش کرد که فلان کارو بکنم و اینو براش بخرم و ....... بعدم که قرار شد وقتی همسرجان برگشتن یک جشن تولد بزرگ واسه دردونه گرفته بشه هیچی دیگه اون پلک ها از حرکت وایستادن و لبخند ملیح هم محو شد  

اینروزا سپهر مشغول امتحان دادن هست و معمولا توی اتاقش و بیرون نمیاد چند روز پیش یک ظرف میوه بردم اتاقش و تا در رو باز کردم فوری یک برگه ای رو توی کیفش قایم کرد می گم این چی بود مامان جان ..با یک قیافه ی مظلومی برگه رو درمیاره  و می بینم سوال ریاضی هست بهش می گم مگه فردا امتحان عربی نداری پس چرا داری ریاضی حل می کنی می گه اخه خسته شدم می خواستم خستگی در کنم !!!! 

داریم می ریم مهمونی و توی اسانسور من دستی به موهای ژولیده ی سپهر می کشم و باباش هم بهش می گه پسر جان قوز نکن صاف و مردونه وایستا دوروز دیگه می خوایم برات زن بگیریم ..دایی ممر هم می فرمان دایی جان توهم ورت نداره هیچ کی با این دماغ گنده ات زنت نمی شه  

عنوان نوشت : نیها به زبان چینی یعنی سلام 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد