یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

قالی های تمیز !!!!!

هیچ وقت برگشت از مسافرت رو دوست نداشتم مخصوصا که با کوله باری از لباس کثیف باشه!! نصف شب رسیدیم خونه و منم که حسابی خسته بودم گفتم چمدونا همین وسط پذیرایی باشه تا فردا صبح که خودم بازشون کنم اما همسرجان فرمودن نه بزار من یک دور ماشین لباس شویی رو روشن کنم تا کارا جلو بیوفته تو فقط بگو چمدون لباس کثیفا کدومه منم تو خواب و بیداری گفتم اون طوسیه ..حالا صبح که بیدار شدم دیدم همسرجان چمدون سیاه رو که لباس تمیزا توش بود توی لباس شویی خالی کرده!!!!اینجوری شد که به جای اینکه کارا جلو بیوفته عقب افتاد چون حالا همه ی ۶ تا شوفاژ و بند رخت روی تراس پر از لباسای تمیز شسته شده بود و باید صبر می کردم تا اینا خشک بشه بعد سری بعدی رو بشورم

قبل از رفتنم دوتا فرشای توی پذیرایی رو داده بودم قالیشویی و  قالیشوی محترم فرشام رو پاره شده تحویل داد  یعنی الان کارد بزنین خونم درنمیاد اینقده که عصبانیم هر دوتا فرشا از چندجا مثل اینکه با چاقو یا تیغ بریده شده باشن پاره شده این بریدگی ها هم کاملا صاف و در یک امتداد هست بعد اونوقت اقای قالیشور با پررویی می گه فرشاتون پوسیده بودن !!!! حالا درسته که فرشام نفیس و قیمتی نبودن و فرش ماشینی بودن اما الان رسما نبدیل شدن به زیلو  حالا می خوام فردا زنگ بزنم اتحادیه ببینم می تونم شکایت کنم

مسافرت خیلی خوب بود و خوش گذشت و کلی هم عکس گرفتم که می خواستم اینجا بزارم اما فعلا دل و دماغ ندارم و عصبانیم ایشالله این عصبانیت که فروکش کرد حتما می زارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد