یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

تمام اینا هم در حالیه که دارم دندونام رو روی هم فشار می دم و بزور لبخند می زنم

- مامان من تخم مرغ می خوام

+ باشه عزیزم         یک تخم مرغ اپ پز می زارم جلوش

-نه اشپز (همون اب پز) نمی خوام نیمرو باشه

+بیا قربونت بشم اینم تخم مرغ نیمرو

ـ کلاس میس الهه نمی رم ها

+ باشه اشکال نداره نرو           دارم توی کیفش شیر می زارم

ـ نه این کیف صورتیه رو نمی خوام ابیه رو می برم

+ باشه

ـ شیر ساده نمی خوام شیر توت فرنگی بزار

+ باشه         لباس قرمزهاش رو اماده کردم که بپوشه

ـ نه اینا رو نمی خوام اون لباس ابیه رو می خوام تا به کیفم بیاد

+ باشه ..... دیگه دستشویی نداری خوب فکر کن ببین پی پی نداری

ـ نه ندارم

+ مطمئنی دیگه        

ـ (سرش رو بر می گردونه عقب و از باسن مبارکش می پرسه ) بام بام (همون باسن) پی پی داری بعد هم خودش میگه نه

لباساش رو تنش می کنم و کفشش رو هم می پوشه بعدش می فرمان

ـ مامان پی پی دارم

دوباره همه ی لباسا رو در میارم و می برمش دستشویی

ـ به خاله مریم بگو خودم پی پی کردم (انگار بقیه ماماناشون واسشون پی پی می کنن والا!!)

+ چشم می گم حالا دیگه بریم

ـ اون هاپو قهوه ای رو هم ببریم

+ باشه

توی حیاط مهد کودکیم

ـ یک کم برم توی چامپینگ بپرم

+ باشه برو فقط زود باش

ـ یک کم تاب بازی کنم

+ باشه عزیزم فقط دیگه ظهر شد ها

ـ حالا سرسره سوار شم

+ مامان جان یک کم زودتر لطفا

دیگه رضایت می ده از پله های مهدکودک بریم بالا

ـ مامان برام اون بادکنک زرده رو می خری

+ اره

ـ اون تل صورتیه رو هم بخر

+ باشه

ـ بعد از مهد کودک بریم پارک

+ چشم می ریم

ـ چون دختر خوبی بودم بعدشم بریم خونه ی دریا تو هم بیا

+ باشه

می رسیم جلوی در کلاسش دست منو محکم گرفته و ول نمی کنه

ـ مامان ایندفعه هم روی صندلی مامان بشین و کتاب بخون

+ باشه

ـ کلید ماشین رو هم بده من نگه دارم

+ بیا اینم کلید

توی عمرم اینقدر به کسی باج نداده بودم هوفففففففففففففف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد