یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

پا..را..زیت

ستایش متولد بهمن ۸۸ است توی این بیمارستانی که برای شیمی درمانی می ریم ۲ تا کوچولوی دیگه هم هستن که اونها هم متولد بهمن ۸۸ هستن هر ۳ تای این بچه ها تومور ویلمز دارن خیلی عجیب نه؟!!

زمان بارداری من همزمان بود با جریانات انتخا*با*ت ۸۸ یادم میاد که کلی پا*را*زیت می فرستادن طوری بود که هیچ کانالی را از طریق ما*هوا*ره نمی شد دید خیلی دوست دارم می شد یک کار تحقیقی کرد و دید جند تا بچه دیگه متولد بهمن ۸۸ در سطح شهر تهران است که تومور ویلمز داره و ایا واقعا پا*را*زیت در این بیماری تاثیر داشته؟

هفته ی خیلی شلوغی بود اول که سپهر مسابقه اسکواش داشت و باخت تا چند روز دپرس بود بعد هم که ستایش نوبت سونوگرافی داشت و بعد ازمایش خون واخر از همه هم شیمی درمانی این وروجک هم مسیر بیمارستان را شناخته و از وسط های راه شروع می کنه به گریه اونقدر گریه می کنه که به هق هق می افته وقبل از این که شیمی درمانی بشه استفراغ می کنه اونوقت تمام صبحانه مفصلی را که با هزار زحمت و بازی بهش دادم را بالا می اره و تا ۲ روز بعدش هم که فقط اب بالا می اره (اخه هیچی نمی خوره)

الان همه چیز شکر خدا خوب و ارومه هم پسرم با باختش کنار اومده هم دخترم تهوعش خوب شده تا ۳ هفته دیگه هم خدا بزرگه(نوبت بعدی شیمی درمانی)فقط این پسر برای انجام دادن حرکت های ورزشی اصلاحی من را دق می ده جالبه با پوشیدن بریس مشکلی نداره و مرتب می پوشه اما نوبت ورزش که می شه......یعنی ما ۲بار در روز باید با هم کلنجار بریم و دادو بیداد کنیم تا اقا ورزشش را بکنه. یعنی اعصابی دارم من !!!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد