یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

اصلا یهو دلهره افتاد به جونم

دیروز اومدم زیر گردن ستی رو ببوسم ( من عاشق زیر گردن بچه هام )که گفت ای ای مامان درد میکنه ..نگاه کردم و چیزی نبود.امروز صبح که بیدار شد بره مدرسه گفت مامان گردن دست میزنم درد میکنه و دیدم زیرگوش چپش یک کم ورم داره 

فورا رفتم واسه دکتر احسانی پیام گذاشتم که دکتر جان ایران هستین؟ عصری ستایش رو بیارم؟ ...یک نگاه به ساعت پیام دادن کردم و دیدم 6:46 صبح هست 

نمی دونم چرا یکدفعه اینجور مضطرب شدم.هنوز دکتر پیامم رو ندیده و خداکنه ایران باشه 

ستایش رو گذاشتم مدرسه .حال عمومیش خوبه .برگشتم خونه و هی دارم توی خونه دور خودم می چرخم 

احساس کردم اگر بنویسم اروم تر بشه

امیدوارم چیزی نباشه

حتما شب که از دکتر برگشتم همینجا پانوشت میزنم و خبر میدم

کاش دکتر تهران باشه کاش تهران باشه کاش هیچی نباشه


بعدانوشت: اوریون بود یعنی وقتی دکتر جان اینو گفت از ته دلم خوشحال شدم.ِ.هیچی دیگه باید بمونه خونه و استراحت کنه حداقل تا دوشنبه هرچند دکتر جان گفت چه کاریه خب این هفته ی اخر اسفند رو کلا نره...حالا این وسط ستی چونه میزنه نمیشه فردا استخر برم بعد دیگه قول میدم استراحت کنم


نظرات 10 + ارسال نظر
پریا چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت 07:58

پریسا جونم به دلت بد راه نده. هیچی نیست. شاید غدد لنفاوی باشه. شاید یه گوش درد ساده. حتما چیزی نیست عزیزم

امیدوارم همینطور باشه پریا

لیلا شبهای مهتابی چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت 09:50 http://www.yalda4000.blogfa.com

نگران نباش پریسا جوون...من خیلی ها رو دیدم که گوش درد که میشن یا عفونت گوش و حلق و ..که میگیرن کنار گوش یا پشت گوششون سفت میشه خودمم دوران کودکی زیاد اینجوری شدم.یه آمپول پنی سیلین که میزدم کلا محو میشد

باورت میشه هی میگم کاش اوریون باشه
امیدوارم چیز خاصی نباشه

ویرگول چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت 15:29 http://haroz.mihanblog.com

عزیزم نگران نباش
ایشالا که چیزی نیست
بی خبرمون نزار

ممنون ویرگول عزیز
چسم حتما از دکتر برگشتم اینجا خبرش رو می ذارم

زهره چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت 16:06

ایشالا که چیزی نیست.همین که دردناکه یعنی چیز خاصی نیست

دقیقا منم واسه همین خوشحالم که درد داره
نمی دونم چرا ذهنم رفت طرف سرطان غدد لنفاوی
ایشالله که چیزی نیست
مرسی زهره جان

رها چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت 17:00

ممکنه اوریون باشه. نگران نباشین ایشالا که زود خوب بشه

اوریون بود

لیلا شبهای مهتابی پنج‌شنبه 17 اسفند 1396 ساعت 01:35 http://www.yalda4000.blogfa.com

خوب خدا رو شکر

رها پنج‌شنبه 17 اسفند 1396 ساعت 01:42

دکترکی بودم من

افق پنج‌شنبه 17 اسفند 1396 ساعت 13:32 http://ofogh1395.blogsky.com

میشه به مامانا گفت نگران نباشین؟
مامان غیرنگران دیدین اصلا؟
میشه مامانا رو با گفتن نگران نباش آروم کرد؟نه تاوقتی که عامل نگرانیشون برطرف بشه
واقعیتای که من تازگیا بهش رسیدم.
موج منفی نیستا!فقط میخواستم بگم تا مغز استخون میفهممتون.
ولی به هر حال روزتون مبارک +کلی آرزوی خوب و اینکه ان شاءالله چیزی نیست

ممنون عزیزم
روز تو هم مبارک و امیدوارم به سلامتی این مدت باقی مونده طی بشه و نی نی کوچولو زودی دنیا بیاد

تنها جمعه 18 اسفند 1396 ساعت 00:11

شکر که چیز مهمی نبود امیدوارم زود زود خوب بشه

ممنونم

یه مامان شنبه 26 اسفند 1396 ساعت 22:27

الهی عززیززم چه استرسی رو گذروندی. فکرت به کجاها که نرفته. خدا رو شکر که ستی جانم خوبه. خوشگل خانوم قشنگ.

فدات مامان جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد