یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

تند تند بزرگ میشن

دارم با داداش خارجی تلفنی حرف می زنم و از همه جا صحبت می کنیم و حرف میرسه به سپهر و اینکه امسال باید ازمون ورودی مدارس رو بده و دارم بهش میگم یکدفعه هزینه هاش خیلی زیاد میشه و اینجور که بوش میاد تقریبا دوبرابر امسال باید واسه سال تحصیلی جدیدش هزینه کنیم ...داداش میگه مگه الان همه وارد دانشگاه نمیشن پس چرا هول میزنی و نگرانی میگم بله به لطف کلی دانشگاه غیرانتفاعی و پردیس و اینا همه وارد دانشگاه میشن ولی هنوز دانشگاه های تراز اول وارد شدن بهشون سخت هست و کار هرکسی نیست و خب سپهر اگر دلش بخواد واسه ادامه تحصیل اپلای کنه یا حتی واسه کار کردن هرچی دانشگاهش بهتر باشه واسش راحت تر هست..داداش میگه می تونی از 17 سالگی بفرستیش اینجا تا هم زودتر زبان یادبگیره هم همینجا وارد دانشگاه بشه میگم نه نمی تونم هم واسه خودش و هم واسه خودم سخته به این زودی ازهم جدا بشیم بعدشم من مطمینم سپهر اگه شریف قبول نشه دیگه علم و صنعت و رو حتما قبول میشه ( این جمله رو با بدجنسی و خنده میگم اخه همیشه کل کل بین من و همسرجان با دوتا داداش ها سر همین دانشگاه هامون هست) خب می زارم همینجا لیسانس بگیره هم بزرگتر و عاقل تر شده و هم خودش می تونه تصمیم بگیره می خواد بمونه یا بره .داداش میگه حالا بعدا مفصل راجع به این موصوع حرف می زنیم

ولی از دیروز ذهنم مشعول شده اینکه چقدر زود داره دیر میشه و چقدر فرصتم واسه لذت بردن و درکنار پسرم بودن کم هست ..چقدر زود بزرگ شد و من چقدر کیف کردم از لحظه لحظه ی بزرگ شدنش و چقدر مدیونشم بابت حس قشنگ مادر بودن که بهم واسه اولین بار بخشید 

پ.ن: قانون ورود مشمولان خارج از کشور تا پایان فروردین 96 تمدید شد( مرسی المیرا جان که بهم خبر دادی) ولی داداش دیگه بلیطش رو پس داده بود عوصس خیال خودش و ما راحت شد که به احتمال زیاد این قانون تمدید خواهد شد و داداش به عروسی اون یکی داداش میرسه 

پ.ن: خانه تکونی به نحو احسنت به پایان رسیده است( ایکون پز زیاد


نظرات 7 + ارسال نظر
لیلا شبهای مهتابی سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 00:38 http://www.yalda4000.blogfa.com

سلام پریسا جووون.....چه خوب که همچنان چراغ اینجا روشنه اینجا بوی خوش زندگی میده

سلام لیلای عزیزم
اره اینحا همچنان فعال هست هرچند دیر به دیر , ولی اپ میشه

تنها سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 01:46

من معتقدم برای بچه ها باید زمینه رو در هر جایی که استعداد دارن برای رشد فراهم کرد اما تصمیم با خودشونه برای انتخاب. (جمله ام چقدر درهم و برهم شد) و تحصیل در مدرسه خوب یکی از این زمینه هاست . راستی در پست قبلی رسیدگی به خودم و ... که نوشتم بهش اعتقاد دارم به لحاظ شخصی بود نه در جهت فراری نشدن همسر و این حرفها.
من کلا آراستگی و زیبایی رو برای خانمها و البته آقایون میپسندم

چقدر سخته بزرگ شدن بچه ها , تنها جان
اره کاملا متوجه منظورت شدم و البته که منم در زمینه ی اراستگی و زیبایی و رسیدگی به خود واسه خاطر خودمون نه هیچ چیز دیگه ای کاملا باهات موافقم

زهرا سه‌شنبه 24 اسفند 1395 ساعت 08:24 http://Pichakkk.blogsky.com

یعنی ایششششش بهت پری، ایشششش!
واقعا تموم کردی خونه تکونی رو؟
من تازه استارت زدم

اصلا اون ایکون پز اخر پست مختص تو بود

ربولی حسن کور جمعه 27 اسفند 1395 ساعت 16:51 http://Rezasr2.persianblog.ir

سلام
اون قانون گرفتن کارت معافیت با پرداخت جریمه برای برادرتون به درد نمیخوره؟

سلام اقای دکتر
چرا می تونه از اون قانون استفاده کنه فقط پولش رو نداره
حالا امیدواریم زودتر پولاش رو جمع کنه

لیلا شبهای مهتابی یکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت 09:18 http://www.yalda4000.blogfa.com

پیشاپیش سال نو مبارک پریسا جونم

مرسی عزیزم
سال نوی تو هم مبارک

الف.واو پنج‌شنبه 3 فروردین 1396 ساعت 11:10 http://www.havabanoo.blogsky.com

ادم بخواد بره هر چه زودتر بهتره...بعدا فقط هى سخت تر و سخت تر میشه!!
منم تو هفده سالگى میتونستم برم و بابام نذاشت:(و الان دیگه خدا میدونه چی بشه!

اولدوز سه‌شنبه 15 فروردین 1396 ساعت 18:18 http://www.khatkhatimajazi.persianblog.ir

سلام زودتر بفرستینش بره اگه امکانش هست
من دارم از الان برنامه ریزی می کنم برای رفتن با این که بابام مخالفه می خوام ارشدمو با نیت رفتن بخونم رشته م هم تو ایران آینده ی کاری نداره !زبان شناسی!!!

خیلی خوبه که تکلیف خودت رو میدونی و تصمیمت رو گرفتی
سپهر هنوز خودش تصمیمی نگرفته فعلا من و باباش داریم براش خیالبافی می کنیم
حالا تا بزرگتر بشه و خودش مسیرش رو پیدا کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد