تازه رسیدیم مشهد و سپهر ماجونش رو بغل می کنه و در حالی که حواسش هست ستی حرف هاش رو بشنوه میگه ماجون اعتراف کن که منو بیشتر از بقیه ی نوه هات دوست داری و ماجون هم میگه قربون تو پسر جوونم برم تو تنها پسر جمعی و نوه ی ارشدم هستی. سپهر نیشش باز میشه و میگه ستی دقت کن و ستی هم خطاب به ماجون میگه خب این تنها مکالمه ای بود که با نوه ی ارشد تون داشتین و دیکه کلن نمی بینیمش و میره توی اتاق مخصوصش و پایان تعطیلات میاد بیرون و میگه خداحافظ
سلام
سال نو مبارک و زیارت قبول
تنها پسر جمع؟ با توجه به روحیه اش فکر نمیکنم خیلی اذیت بشه.
سلام آقای دکتر
سال نوی شما هم مبارک
مامانم چهارتا نوه داره سه تا دختر و یکدونه پسر و خب راستش باهاتون موافقم