الان یک پارادوکس احمقانه ای توی خونه ی ما برقرار هست
یک ور درخت کریسمس و یک ور هم میز یلدا
خب ما به واسطه ی داداش خارجی و دختراش در جریان ریز جزئیات درخت کریسمس و تزئیناتش قرار می گیریم که البته اونا هم از وقتی زیباترین برادرزاده ی دنیا، مهدکودک رفت با این آداب آشناتر شدن و درخت کریسمس خریدن و این روزها هر وقت تصویری حرف میزنیم اون درخت، گوشه ی تصویر خودنمایی می کنه و اینجوری شد که به اصرار ستایش، دست به کار شدیم و با ریسه های سبز رنگ یکدونه درخت روی ستون خونه نصب کردیم و با چیزهای مختلفی که توی خونه داشتیم تزئینش کردیم که خب البته کلی مایه ی سرگرمی و شور و نشاط ستی شد هرچند سپهر با نگاه عاقل اندر سفیه به این فعالیت من و ستی نگاه می کرد و آخرشم گفت خب که چی مثلا
امروز هم دلم خواست یک میز کوچولوی یلدایی درست کنم و بزارم تا شب یلدا همین گوشه ی خونه بمونه و اینجوری دوباره حال و هوای خونه رو برای چند روز یلدایی کنم
ولی الان که به خونه نگاه می کنم یک گوشه یلدا و یک گوشه کریسمس... به قول سپهر، چیز هجوی شده.... ولی خودم راضیم و ستایش و همسر هم کلی استقبال کردن و سپهر هم قرار شد چشمش رو به روی اون ستون کذایی ببنده و سخت نگیره
پ. ن: اون کاسه و بشقاب هایی بودن که همین چندماه پیش با اعمال شاقه و به همراه همسرجان خریدمشون، دیشب سه تا دونه از پیش دستی هاش همینجوری بیخودی و بدون اینکه به جایی بخورم، از دستم افتادن روی سرامیک آشپزخونه و خورد و خاکشیر شدن... دلم سوخت آخه حتی هنوز یکبار هم مهمون خونه ام نیومده بود که توی اینا ازش پذیرایی کنم
سلام
دهکده جهانی همینه دیگه!
اون کاسه و بشقاب ها هم فدای سرتون
اون قدر ازشون بخرین و بشکنن
سلام آقای دکتر
از این زاویه نگاه نکرده بودم.. پس ما الان یک نمونه ی کوچیک از دهکده ی جهانی شدیم
ممنون
سلام
چه قشنگ و چه جالب
من اینطوری میبینمش که شما بهترین ها و قشنگترین های هر فرهنگ رو الان تو خونه تون دارید.
سلام پت جان
مرسی که اینقدر خوب می بینی
چ باحال منم ازونام که به هر دلیلی دلم میخواد یه تنوعی تو خونه بدم مخصوصا درخت کریسمس که براستی چیز جذاب و زیباییه.
یه کاری بکنید
این اقا سپهر شما قراره در اینده خیلی حرص همسرشو دربیاره ها
نگار جان اون عروس خوشبخت آینده، خودش باید چشماش رو باز کته و با دقت انتخاب کنه. بنده کلی تلاش کردم و نشده و دیگه الان پذیرفتمش
انگار داره ژن خفته ی مادرشوهر ی در من بیدار میشه
خیلی هم زیبا
به نظر من که کار خیلی قشنگی کردین
هرچیز زیبایی که توی این روزها بوده را تو گوشه های خونه دارین
چیزهای قشنگی که شادی و حال خوب به همراه دارن
اخیش منم دلم برای بشقاب ها سوخت ... ولی قضا و بلا بوده و رفع شده الحمدلله... فدای سرت... اونقدر از این کاسه بشقابها بخری و بشکنی و باز بخری...
البته یه سرچ کوچولو بکن شاید تکیش را بتونی جایی پیدا کنی و بخری و کاملش کنی
ممنون تیلو جان
حالا اگر حوصله کنم باید یک روز برم سمت شوش و ببینم می تونم چندتا دونه پیش دستی بگیرم
هرکاری که خوشحالتون میکنه و حس خوبی رو درون تون ایجاد میکنه انجام بدید. چی از این بهتر
چشم و نظر بوده خواهر
بلاگردون شده
ایشالله
خیلی هم عالی،حتی دوست داشتم منم درخت کریسمستون ببینم کاش عکسش گذاشته بودید.این روزا فقط باید دنبال بهونه باشیم برای شاد بودن .دلتون شاد و لبتون خندون باشه.

خیلی بد شد که شکستن حستون درک میکنم ولی فدای سرتون
ممنون پریناز جان
راستش عکس ذاشتن توی وبلاگ رو بلد نیستم
هرچند، چیز خاصی هم نبود و با دوتا ریسه ی سبزرنگ روی ستون با حرکت رفت و برگشتی یک مثلث درست کردیم که شبیه درخت کریسمس شد و همون رو تزئینش کزدیم
اینا هر کدوم یه بهونن برای خوش حالی و دور هم جمع شدن :)

کیف کنید کنار هم
اون بشقابا هم فدای سرتون ، ایشالا بهترشو بخرن ده تا ده تا
ممنون عزیزم