رفتیم پارک و قرار می شه نوبتی پیش مانی (مادربزرگم) بشینیم و اون یکی بره پیاده روی . من و مانی روی نیمکت زیر سایه ی درخت بیدمجنون نشستیم و دارم با ایما و اشاره باهاش حرف می زنم (ناشنواست) که یکدفعه اشاره می کنه به دوتا دختر جوون که اونا هم با تیپ اسپرت و کفش ورزشی واسه پیاده روی اومدن با اشاره بهم می گه اونی که مانتو شلوار سفید داره و روسری و کفشش رو باهم ست کرده واسه دایی ممر خیلی خوبه ببین موهاش هم چقدر بلند و خوشگله ؛ پاشو برو بهش پیشنهاد ازدواج بده زود باش . من با چشمای گرد گفتم وای نه برم بهش چی بگم اخه مانی جان , اونم با قیافه ی حق به جانب گفت پاشو تا دور نشده بهش بگو بیاد زن داداشت بشه , بعد که می بینه من پا نمی شم اخم می کنه و می گه تو و مامانت همین کارا رو کردین که اون بچه ی طفلی هنوز ازدواج نکرده موهاش رو دیدی چه بلند و خوشگل بود حالا هی تو برو موهات رو کوتاه کن , بعدشم رو برگردوند و دیگه باهام حرف نزد !!!
تازه مامان که از پیاده روی برگشت مانی کلی شکایت منو کرد که به حرفش گوش ندادم :)))
مادرشوهرای قدیم فقط به ظاهر دختر توجه میکردن
خیلی دوست داشتنی هستن
هنوز باهام اشتی نکرده
مامان منم مثل مانیه
از دست مامانا و مامان بزرگا
سلام
میگم حالا این دایی ممر مگه چند سالشه که همه بسیج شدین زنش بدین بنده خدا را؟
سلام کیانا جونم
31 سال ولی چون خواهر و برادرش ( من و داداش خارجی ) خعلی زود ازدواج کردن واسه همین 31 به نظر مانی جان و مامان جان خعلی دیر میاد
باور میکنی باز نصف بیشتر پیامم رو خورده
اوا



فکر کنم بلاگ اسکای باهات لج کرده
ایشششششش بهش
سی ویک ساااال!خب راست میگه مانی جان ...شما وبرادر خارجی خییلییی هم به موقع ازدواج کردین ....
خداییش دهه بیست گل سالهای زندگیه ....
حالا حرف مانی جان را گوش میدادید الان که مثل قدیم نیست
دختر وپسر باهم قشنگ حرف میزنند تازگیها که مشاور هم میروند بعد ازدواج میکنند
راستش ماها که تویه زندگی کاملا حاضر وآماده نرفتیم بیشتر لذت بردیم وکیف کردیم ...
والا تقصیر خودشه اوایل که می فرمودن دانشگاه جای درس خوندن نه بنگاه ازدواج بعدشم پشت چشم واسه من و همسرجان میومدن
حالا هم که رفته سرکار می گه من کسی رو نمی شناسم شماها بهم معرفی کتین ما هم هرکی رو معرفی می کنیم اقا یک ایرادی می گیره
والا روم نشد فهیمه جان اخه نمی شه که همینجوری برم توی خیابون جلوی دختر مردم رو بگیرم بگم بیا زن داداشم بشو
سلام دختری که موهاش پیدا باشه به درد نمیخوره
پری جان قربونت برم حق داری
راستش می خواستم بگم کاری نداره اول بگو شما قصد ازدواج ندارین وبعد تلفن وبعد رفت وآمد ولی الان تواین دوره آخر الزمان که نمیشه واقعا اینجوری اعتماد کرد ..واللا...
ان شاالله یه زن داداش خوب نصیبت میشه که هیچ وقت پشیمان نشی از اینکه خواستگاری رفتی ..چون برادرت کاملا راضیه از زدنگیش .یه دختر خوب وخانواده دار مپل خودت ...
مرسی فهیمه جان
منو اینجوری نبین ..من توی دنیای واقعی خیلی کمرو و خجالتیم
ایشالله
حمعه اول ماه محرم مراسم شیرخوارگان حسینیه ...
التماس دعا برا خوشبختی وعاقبت بخیری همه جوونا ..بخصوص حفظ دین واخلاقشون در این وانفسای آخر الزمان:گل
دوساله که موفق شدم با بچه هام برم نمیدونم امسال هم میشه برم یا نه ..اگه برم حتما برای برادرت دعا میکنم تو این دوسال که برا دوستای وبلاگی دعاکردم نتیجه گرفتم ..می دونی که دعا برای دیگران مستجابه ...بخصوص با توسل به حضرت علی اصغر...
لطف داری دوست عزیزم
بلاگ اسکای کامنتمو خورده
ای وای بلاگ اسکای دیگه داره شورش رو درمیاره ها
اون از سوری که کامنتاش سانسور شده می رسه اینم از تو که کلا حذفش می کنه
سلام
خوب به آقاتون یعنی همون همسر جان بفرمایید از سرزمین نیها ها یه دونه براش پیدا کنه وبیاره خوب!
ایشششش فکرش رو بکن یک زن داداش چینی