می ریم پارک و سپهر و ستایش در عرض چند دقیقه واسه خودشون دوست پیدا می کنن و مشغول بازی می شن و من عاشق این دوستی ها ی چندساعتشون هستم با یک سلام یا یک شوت توپ گاهی هم با گرفتن دست باهمدیگه دوست می شن چی می شه که ادمیزاد این استعداد ش رو به مرور زمان از دست می ده
رفتم ارایشگاه و به خانومه می گم می خوام موهام رو ماهگونی کنم اونم می گه کدوم ماهگونی؟ اونی که تهش به قرمزی می زنه یا اونی که به بنفش می زنه یکی رنگ دیگه هم می گه که چون اصن نشنیده بودم یادم نمونده ! بهش می گم ببین بنفش که اصن... ترجیح می دم به قرمزی بزنه ولی تیره باشه ها یعنی فقط توی نور به قرمزی بزنه اونم می گه خیالت راحت ....و الان من یک موی ماهگونی دارم که زیر نور خورشید به بنفش می زنه !!! بعله بنفش!!!
گفته بودم از کلاس نقاشی دخترم راضیم و حسابی هنرمند شده حالا توی ادامه ی مطلب عکس نقاشیاش رو که به در کمد زدم گذاشتم تازه اون عکسایی که رفته بودیم اتلیه رو هم گذاشتم
پست بعدی رو احتمالا از مشهد می زارم
کیمیاگر جون کجایی؟ خوبی؟
سلام من از اول اول وبلاگتون شروع کردم دارم میخونم.فعلا رسیدم اینجا.خیلی نوشته هاتونو دوس دارم.ولی عکسایی که میگینو نمیبینم:( چه باید کرد؟راستی من یه فندق 3ماهه دارم که منتظرم زودی مثه ستی شما حرف بزنه دل منو باباشو ببره
سلام مهربان جان
والا تقصیر بلاگفا و بلاگ اسکای هست و من بی تقصیرم
فندق کوچولوت رو ببوس
خب خدا رو شکر یه بار مشکل از من نبود نیس همیشه به تنهایی نقش پت و مت رو ایفا میکنم الان خوشحالم!چشم حتما
عزیزم
من اینستا دارم و عکس بچه ها اونجا هست
Parisamehrabian
فقط قانونش اینه که اونجا حرفی از وبلاگ نزنیم لطفا
با اینستا اشتی کردم حتما گلاتونو میبینم:)