یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

سلام علیک

وارد اتاقش میشم وهمون لحظه میگه سلام علیکم و منم میگم علیک سلام جوجو و می بینم بهت زده در حالی که گوشی اش دستش هست منو نگاه می کته و می فهمم مخاطبش من نبودم و میام بیرون و بعد از تموم شدن تلفنش میگم حالا کی بود. میگه دانیال. میگم خب می خواستی بگی مامانم بود و میگه والا ترجیح دادم چیزی نگم وادامه میده آخه جوجو! میگم خب اینجوری ممکنه فکر کنه دوست دخترت بوده. میگه کاش حداقل اینجوری فکر کنه. میگم وااا یعنی اگر دوست دختر آدم به آدم بگه جوجو اشگال نداره و لی اگر مامان آدم بگه مشگل داره و ادامه میدم کاش حداقل دوست دختر داشتی

میگه مامان جان برو بیرون و بزار به بدبختی هام برسم

 


نظرات 8 + ارسال نظر
ربولی حسن کور چهارشنبه 9 آبان 1403 ساعت 14:37 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
آخه جوجو؟
هرچی باشه دیگه مردی شده برای خودش

پت چهارشنبه 9 آبان 1403 ساعت 16:58

الو الو من جوجو ام رو احتمالا نسل جدید یادش نمیاد

نه اینا ندیدن مال زمان ماست

Fall50 چهارشنبه 9 آبان 1403 ساعت 22:18

چقدر پسرتون رفتاراش شبیه پسر من البته قبلا هم گفتم هم سن هم هستند. الهی هردو سلامت وعاقبت بخیر باشند وبه آرزوهاشون برسند البته هم اینجا من تحمل دوریش روندارم الان یک ماه ونیمه ندیدمش ودلتنگشم

عزیزم
ایشالله همیشه سلامت باشه و امان از دوری و دلتنگی هاش
پسرتون دانشجو هستن؟

مهری پنج‌شنبه 10 آبان 1403 ساعت 07:08

امان از این بدبختی های جوونا که برای نسل ما یا حداقل من قابل درک نیست


آخه اکثرشون فکر رفتن رو دارن و دنبال کارهاش هستن و احتمالن همین پروسه رو بدبختی می دونن

Fall50 پنج‌شنبه 10 آبان 1403 ساعت 11:58

بله عزیزم پسرم چند ساله دانشجوهستند تهران درس میخونند قبلا حداکثر یک ماه می موند بعد میومد ی سر میزد اما این بار که رفت گفت تا پایان ترم نمیام.خداوند پشت وپناه همه ی جوونامون باشه

سلامت باشه
و منم امیدوارم به آرزوهاشون برسن

ساناز جمعه 11 آبان 1403 ساعت 14:37

سلام
امان از بزرگ شدن بچه ها که تا آخر عمر برامون جوجو باقی می مونن فقط نمی‌خوان قبول کنن

دقیقا

تیارا جمعه 11 آبان 1403 ساعت 17:35

چرا بلاگ اسکای کامنت تیارا رو خورده آخه

افسانه جمعه 11 آبان 1403 ساعت 21:11

سلام پریسا جان
چقدر دلم برات تنگ شده
منم زمانی وبلاگ داشتم از اون موقع که بلاگفا پرید دیگه کنار کشیدم
ماشالله بچه ها چقدر بزرگ شدن
خداحفظشون کنه

سلام افسانه جان
شرمنده من همیشه حافظه ی اسمی ام ضعیف بوده و شما رو یادم نمیاد
ممنون عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد