یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

امیدوارم بخیر گذشته باشه

دیروز دم غروب وقتی داشتم پیاده سربالایی بلوار رو قدم زنان به سمت خونه طی می کردم توجه ام رو دوتا دختر بچه ی حدودا پنج شش ساله جلب کردن که باهم بازی می کردن و هی از این سمت بلوار می رفتن وسط بلوار و بین ششمادها ناپدید می شدن و دوباره از اونور میومدن بیرون و بی محابا می دویدن وسط خیابان و صدای خنده هاشون بلند بود و با خودم گفتم چه کار خطرناکی و هر لحظه ممکنه بهشون ماشین بزنه چون تاریک هست و دید درستی وجود نداره و اینا هم کوچولو هستن و یکدفعه از بین ششمادها می پرن وسط خیابان. با چشم دنبال بزرگترهاشون گشتم ولی هیچ بزرگتری اون اطراف نبود قدم هام رو تند کردم تا بهشون برسم و بگم مراقب باشین و نرین وسط خیابان که همون لحظه صدای ترمز یک ماشین و جیغ دوتا دختر بچه بلند شد. نمی دونم ضربه در چه حد بود و دقیقا چه اتفاقی افتاد چون در کسری از ثانیه یک عالمه آدم جمع شدن دور محل تصادف و یکی هم زنگ زد اورژانس 

دیگه نای راه رفتن نداشتم و پاهام سست شدن 

خدایی چجوری مراقب کودکان شون هستن آخه مگه میشه آدم دختر بچه اش رو توی تاریکی شب همینجوری رها کنه کنار خیابان و حواسش بهش نباشه 

یاد پست راحیل افتادم که نوشته بود توی اتوبوس تهران به شیراز یک دختر هشت ساله تک و تنها سوار اتوبوس شده بود که برگرده خونه اش و با خودم گفتم چقدر والدین عجیب و غریب زیاد شدن و کاش اینجور آدم ها بچه دار نشن 

پ. ن : دکتر ریه موقع ترخیص سپهر گفته بود یکی دوهفته ی دیگه با عکس جدید از ریه بیاد مطب که ببینمش ولی خب کی می تونه این پسر لجباز رو راصی کنه که بریم دکتر و معتقد هست وقتی درد نداره یعنی مشگلی نیست و من الکی شلوغش می کنم 



نظرات 4 + ارسال نظر
ربولی حسن کور یکشنبه 15 مهر 1403 ساعت 12:55 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
تنها رها کردن بچه ها توی این روزها خطرناکه بخصوص توی شب و بخصوص دختربچه ها
اون جریان اتوبوس که دیگه آخرش بود. خدا میدونه چه کسی ممکنه کنارش بشینه و بعدا چه اتفاقاتی ممکنه بیفته!
یا ما خیلی ترسو هستیم یا اینها خیلی .....
بهتره سپهرخان حداقل عکسو بگیرن. بعد خودتون عکسو ببرین پیش دکتر. گرچه میدونم پسرها توی این سن چطوریند!

حتی تصورش هم ترسناکه که یک بچه رو تنها بفرستی بره سفر
ممنون آقای دکتر

ایران یکشنبه 15 مهر 1403 ساعت 13:27

انشاءالله که آسیب جدی ندیده باشن

انشالله

الهه دوشنبه 16 مهر 1403 ساعت 14:55

سلام .خدای من شاهدچه اتفاق تلخی بودین انشاءلله که اتفاق بدتری نیفتاده باشه .خدایا من آنرمالم یا این آدما .من پسر شانزده سالمو اگر مجبور بشم و ساعت ده به بعد بفرستم سوپر محل تا بیاد دلشوره دارم نکنه آدم نا جور به پستش بخوره خیابون خلوت تر از سر شبه .

والا بنظرم درستش همینه که در قبال فرزندان مون مسولیت پذیر باشیم و مراقبشون باشیم

نیکان یکشنبه 22 مهر 1403 ساعت 15:27

ملت چه سرخوشن دختر 8 ساله تنها اتوبوس بین شهری
اینا واسه ما تا 18 سالگی که رفتیم دانشگاه قفل بود

عجیبن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد