توی دورهمی دوستانه، از این دورهمی ها که سالی یکبار اونم بخاطر حضور یکی از رفقای خارج نشین اتفاق میوفته نشستیم و این دوست عزیز! نشست رو به رویم و گفت چه کارها می کنی جز اینکه ستی رو ببری مدرسه و برگردونی و نمی دونم چرا ناخودآگاه لبخند زدم و گفتم فقط برش می گردونم و رفتنی باباش می بره. تکیه داد به صندلیش و گفت خوبه دیگه پس تا لنگ ظهر خوابی. فقط لبخند زدم و منم تکیه دادم به صندلیم. راستش آدم حاضر جوابی نیستم و خب مطمئنن اونم نمی خواست بدونه من دقیقا چه می کنم و هدف دیگه ای داشت
یکدفعه گفت راستی مدرسه ی دخترم رو عوص کردم (دخترش از ستی یکسال بزرگتر هست و سه سال دبیرستان دور اول رو همین مدرسه ی ستی رفته و برای دور دوم مدرسه رو عوض کرده) کاش زودتر این کار رو کرده بودم و دیگه سخت گیری های مسخره ی مدرسه ی قبلی رو نداره و البته دخترم خیلی اجتماعی هست و کادر مدرسه بهم گفتن همچین دختر مولتی مدیایی رو باید از اول میآورد ی پیش خودمون. تو هم مدرسه ی ستی رو عوص کن. چیه اینقدر سختگیری دارن. اینجا بچه ها می تونن تا لحطه ی ورود معلم به کلاس موبایل هاشون رو دستشون داشته باشن و مثل مدرسه ی ستی همون اول در ورودی ازشون موبایل رو نمی گیرن
بازم لبخند زدن و چون دخترش کنارش نشسته بود و شاهد گفتگوی ما بود به دخترش گفتم مدرسه ی جدید مبارک باشه و چه خوب که از محیط جدید راضی هستی و اونم گفت البته هنوز دوستی ندارم و یک کم هم کلاس هامون شلوغ هست ولی خب دیگه از اون سختگیری ها و اینکه لاک نداشته باشی و موبایل ازت بگیرن و اجازه ی انداختن دستبند و گردنبد و گوشواره نداشته باشی خبری نیست
گفتم چند نفرین توی کلاس و گفت سی و یکنفر
مامانش ادامه داد تو هم مدرسه ی ستی رو عوص کن و بیار اینور البته آزمون ورودی داره ها و من باز لبخند زدم و به بهانه ی دستشویی از جام بلند شدم
سلام
بعضی از سختگیری ها بیمورده اما بعضی هم دیگه دارن از اون طرف پشت بام می افتن.
وقتی داشت می گفت می تونن توی مدرسه موبایل داشته باشن و فقط وقتی معلم میاد نباید ازش استفاده کنن من هنگ بودم و باورم نمی شد بعنوان نکته ی مثبت داره میگه
سلام عزیزم
خوبی؟
امان از دست این آدمای متلک گو و همه چیز دان.جالبه فکر میکنن میتونن برای زندگی دیگران نظر بدن.
کلن چندساعت در سال قراره دو رهم باشیم و حرف بزنیم و نمی دونم. چرا از این فرصت باید اینجوری استفاده کرد
نمیدونم والا. منم تازگی ها رفتارهای عجیب از دوستان قدیمیم میبینم. شاید مال اینه سن هامون رفته بالا و دیگه خود سانسوری کمتری داریم. بعد تضادها بیشتر خودشون را نشون میدن.
یا که آگاه تر شدیم و توی تله رفتاری دوستان نمی افتیم. بنابراین با آگاهی صحنه را ترک میکنیم.
چی بگم
ژاپن و مدارس خوب در تمام دنیا قانونمندن...بچه هایی که قانون مدار بزرگ میشن در آینده انسنهای بهتری خواهند بود.منم موافق چنین تربیتی نیستم .
خدایی همراه داشتن موبایل نه تنها نکته ی مثبت نیست که یکی از نکات منفی هست
از احساست ننوشتی؟
برام عجیب بود مخصوصا قسمت مدرسه اش
و اصولن وقتی ببینم این همه اختلاف نظر با طرف مقابل دارم بحت کردن رو. بی نتیجه می دونم و صحنه رو ترک می کنم
سلام
والا من آرزو میکنم کاش یکی در طول روز موبایلم رو ازم بگیره روزی یه ساعت داشته باشمش تا بتونم رو کارای دیگه ام متمرکز باشم، بعد چجوری یه بچه تو این سن میتونه با گوشی تو دستش رو درس و مدرسه تمرکز کنه؟آسیب ها و خطرات دیگه اش به کنار حالا. لاک و اکسسوری و خنزر پنزر هم همینطور. همه اینا توجه و تمرکز بچه رو از بین میبرن. متاسفانه هیچ وقت نفهمیدیم که هر چیزی جاش کجاست!!
عزیزم در مورد احساستون در مقابل دوستتون درکتون میکنم کاملا. من از شر این مدل دوستان مارگون که اصلا اومدن مهمونی که به هرکی نزدیکشون بود تیکه بندازن و حال بگیرن سالهاست دور همی هاشون رو نمیرم. خدا شفاشون بده فقط.
باهات موافقم
کلن که بچه توی این سن نباید موبایل داشته باشه و حالا از تاثیرات کرونا اینا موبایل دار شدن ولی اینکه توی مدرسه هم همراه شون باشه دیگه آخرشه
این مدل آدم ها رو نمی فهمم منطورم همین آدم هایی که سالی یکبار ببینی شون و هیچ نسبتی هم باهم نداریم و بجای صحبت از اشتراکات و خاطرات شروع می کنن به تیکه انداختن
حالا مثلا یه صبح تا ظهر موبایل دست بچه نباشه میمیره؟
اون مدرسه ای گ اجازه میده موبایل همراه بچه باشه باید گِل بگیرن
دقیقا
سلام .اینقدر از دست دوستتون حرصی شدم که نگو.جایی خوندم افرادی باطل خودشون را جوری حق جلوه میدن و آدم به حق خودش شک میکنه .متاسفانه بچه های حاصل از این رویکرد جالب نمیشن و سازگاری باهاشون به شدت سخته .سختگیری وقانونمند بودن برای زندگی اجتماعی بچه ها مناسب تر است .
من تجربه ی این داشتم که توی جمعی بودم که یک چیز واصح باطل و اشتباه رو کاملا حق و درست جلوه می دادن و واقعا حس عجیبی بود
این روزا دانش آموزا و والدین یه گارد عجیب غریبی نسبت به مدرسه و معلمها دارن و این هم بخاطر پیش زمینه ذهنی هستش که آموزش و پرورش با سختگیری های غیرعادیش برای دهه شصتی ها ایجاد کرد. حالا همون دهه شصتیا والدینی هستن که چون خودشون سرکوب شدن الان به طور مبالغه آمیزی به دنبال احقاق حق فرزندانشون هستن و هر محدودیتی از جانب مدرسه، یا هر رفتاری از جانب معلمها رو محکوم می کن و متاسفانه دارن باعث پرورش نسلی میشن که مرز بین گستاخی و حق طلبی رو نمیتونن تشخیص بدن.
با این طور افراد نباید بحث کرد.
و سیستم آموزش و پرورش هم که ضعیف تر از همیشه توی همون چهارچوب پوسیده گیر کرده و قدرت فرهنگسازی برای این نسل رو به هیچ عنوان نداره.
به نظرم بهترین کار رو کردین
والا آموزش و پروش کلن ناکام بوده و حتی نتونسته نسل ماها که والدین مون کاملن همراه با سیستم بودن رو اونجوری که می خواد تربیت کنه و متاسفانه از اشتباهاتش درس هم نگرفته
با جمله ی آخرت هم کاملن موافقم
سلام ، می تونستی با خنده بگی آخ گفتی! از بس تا ظهر میخوابم وقت نمیکنم دماغم رو بکنم تو رندگی بقیه
میخوای دفعه بعد منو ببر بخورمش
این که آدمها دوست دارن هر طوری زندگی کنند و هر کاری می کنند، به خودشون ربط داره ولی اگر پسرتون رو مد نظر قرار میداد باید حدس میزد که شما میتونی یه آدمی باشی که بهشون پیشنهاد بدی برای داشتن بچه موفق و الگو. در واقع عملکردتون تا الان عملکرد موفقی بوده و نیاز به راهنمایی نداشتید. چرا این قدر تند تایپ کردم
خونسردی خودت رو حفط کن دفعه بعد تورو با خودم می برم
من چون والدینم آدم های تو سری خور و درون ریزی بودن؛ و هرگز مرز نداشتن و همه سرزنش و تحقیر شون می کردن؛ خیلی روی این حمله ها حساس هستم و حتما ناخشنودی م را گوشزد می کنم
جالبه اکثریت مون نقطه صعف های والدین مون برامون خیلی پررنگ هستن و تمام سعی مون رو می کنم اونا رو نداشته باشیم
چقدر والد بودن سخته
یکی برام تعریف میکرد که توی مدرسه دخترش، معلم گوشی یکی از بچه ها رو سر کلاس ازش گرفته و گذاشته روی میزش که بعد بهش بده ... بعد اون دانش اموز بهش گفته خانم گوشی رو بزارین اون طرف تر که اگه بیفته زمین باید یه کلیه تونو بفروشین عین اون بخرین
چی بگه آدم
بچه ها توی کلاس درس نباید موبایل داشته باشن
خدایی فکر می کردم این یک فکت هست و نیاز به اثبات نداره