یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

تجربه ی جدید

الان که دارم اینجا می نویسم داخل قطار هستم و با ستی از ژنو داریم برمی گردیم پیش دایی ممر جان 

چند روزی اومدیم اینجا پیش دوست قدیمی و هم خوابگاهی دانشگاهم وتجربه ها و خاطرات جالبی ساختیم دوستم دوتا دختر داره که دختر بزرگه همسن و سال ستی هست و باهم دوست هستن و هرسال که میان ایران حتما همو می بینیم 

تجربه ی جذاب این شهر برای من و ستی رفتن به (adventure park) بود یک پارک جنگلی که همون اول یکسری طناب و تجهیزات به بچه ها می بستن و بسته به سن و قد شون هر کدوم یک مسیری رو انتخاب می کردن نه تا مسیر بود که مسیر شماره یک آسون ترین و خب نه سخت ترین بود باید بالای درخت ها از مسیر مورد نظر که توی راهش چالش های متفاوت مثل پل چوبی معلق یا راه رفتن روی یک طناب یا عبور از یک مسیر تار عنکبوتی شکل ویا زیپ لاین عبور می کردی و می رسیدی ته مسیر و آخرش هم با طناب می پریدی پایین

خیلی هیجان انگیز بود فقط اینکه من پنج ساعت کله ام رو بالا نگه داشته بودم تا ستی رو ببینم دیگه آخرش گردن درد گرفتم

ستی و دوستش مسیر شماره ی شش و هفت و هشت رو رفتن و برای شماره ی نه بهشون اجازه ندادن و گفتن سن تون برای این مسیر کم هست 

طبیعتش زیبا و بی نطیر بود سبز خوشرنگ با آسمانی اکثر اوقات ابری یا نیمه ابری 

دوستای دوستم هرجا توی خیابان یا پارک باهامون برخورد پیدا می کردن و چند کلمه ای با دوستم گپ می زدن تا می فهمیدن من فرانسه متوجه نمیشم سوئیچ می کردن روی انگلیسی و به انگلیسی مکالمه رو ادامه می دادن حتی مواقعی که مکالمه بین خودشون بود و من مخاطب نبودم ولی بازم انگلیسی حرف می زدن و این برام جالب و ارزشمند بود 

متصدی پارک یکبار به فرانسه بازی و قوانین ایمنی رو توضیح داد و یکبار هم برای ستی به انگلیسی توصیح داد 

ایده ی این پارک خیلی جذاب و عالی بود و امیدوارم مشابه این توی جنگل های شمال ایران هم اجرا بشه 

جز این پارک بقیه ی جاها برای ستی جذلب نبود و معتقد بود خب شمال خودمون هم همین هست دیگه چه کاریه آدم این همه راه بیاد اینجا 

فعلن فقط شهر دایی ممرش رو خیلی پسندیده

و نکته ی جالب دیگه ی این شهر این بود که موقع بازی فرانسه و پرتقال اکثریت شون طرفدار پرتقال بودن در حالی که انتظار داشتم طرفدار کشور همسایه و هم زبونشون باشن 

نظرات 7 + ارسال نظر
ربولی حسن کور شنبه 16 تیر 1403 ساعت 21:46 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
کشور ما پتانسیل های خیلی زیادی داره کیه که ازشون استفاده کنه؟
فکر کنم فهمیدم کدوم کشور رفتین. اونها کلا با فرانسوی ها مشکل دارند و اگه درست یادم مونده باشه توی این جام هم توسط فرانسه حذف شدند.

من که نوشتم از ژنو دارم برمی گردم
سوئیس بودیم و دارم برمی گردم فرانسه پیش داداش جان
فکر کنم اول مطلب رو خوب نخوندین
اگر اشتباه نکنم امشب سوئیس بازی داره با کجاش رو نمی دونم

ربولی حسن کور یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 01:01 http://Rezasr2.blogsky.com

من فکر کردم از بلژیک رفتین سوئیس و حالا دارین میرین یه کشور دیگه

پت یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 01:47

ایولللل خوش بگذره
جاهای باحالی رفتید

ممنون

سمیه یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 07:46

سلام سلام خوش بگذره و افرین به ستی جون بخاطر سطح زبانش

مرسی عزیزم

رها یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 22:46

خوش باشین

ممنونم

نیکان سه‌شنبه 19 تیر 1403 ساعت 11:31

چه تجربه خوب و جذابی برای دخترتون رقم خورده با این سفرتابستان خود را خوب گذرانده خداروشکر

آره خاطره ی خوبی میشه براش

نرگس سه‌شنبه 19 تیر 1403 ساعت 18:31

پریساجون حالا که رفتی دوست نداری بمونی همونجا؟دخترت چی دوست داره برگرده؟

آخه مدل مسافرت خیلی فرق داره تا به قصد موندن و زندگی کردن بری یکجا
والا ستی عاشق هر شهری میشه که بره اونجا گردش و تفریح مثلن خیلی وقتا میگه کاش بریم کیش زندگی کنیم و هرچی بگم آقاجان وقتی ما میریم سفر خیلی فرق داره با اینکه بخوای اونجا زندگی کنی
در نتیجه الان هم ستی دلش می خوادتوی شهر دایی ممزش زندگی کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد