+مامان بنطرت بتونم تابستون یکجا کار کنم؟
_نمی دونم مامان جان آخه هنوز کم سن و سالی. مثلن کجا بری کار کنی؟
+ مهدکودک چطوره؟ با آیسان باهم بریم مهد کار کنیم؟
_ الان دلت می خواد کار کنی یا می خوای هر روز رفیق جونت رو ببینی کدومش؟
+ هردوتاش
_والا چی بگم بعید می دونم توی سن و سال شما مهد کودکی حاضر بشه باهاتون همکاری کنه
میره توی اتاقش و صدای تلفن زدنش رو می شنوم که داره به مهدکودک ها زنگ میزنه و خودش رو معرفی می کنه و ازشون درخواست کار می کنه از پشتکازش خوشم میاد و از اینکه اینجوری اعتماد بنفس داره، چیزی که زیاد توی این نسل می بینم همین اعتماد بنفس شون هست برخلاف خودم و هم نسل هام که تا بهمون می گفتن نه یا می گفتن شاید نشه می گفتیم اوکی و دیگه دنبال قضیه رو نمی گرفتیم چون فکر می کردیم اونا بخاطر بزرگتر بودنشون بهتر می دونن و می فهمن
از چهارده پانزده تا مهدکودکی که تماس می گیره دوتاشون بهش میگن حالا بیا حضوری ببینیمت تا بعد تصمیم بگیریم و خوشحال میاد نتیجه رو بهم میگه و قراره آخر هفته حضوری ببرمش اگر جور بشه براش تجربه ی خوبی خواهد بود
شماها پیشنهاد جایی امن و مطمئن برای دوتا دختر سیزده ساله ندارین که بتونن کار کنن
آفرین داره که توی سیزده سالگی همچین ارادهای رو در خودش دیده
کارهای دستی میتونه یاد بگیره درست کنه هم سرگرم میشه هم سلیقهشو به کار میگیره
ممنون
امیدوارم همین مهدکودک جور بشه
سلام
به نظرم مهدکودک یا محیط های زنانه میتونه جای خوبی باشه.
به هرحال توی این سن بچه ها هنوز آسیب پذیرند و متاسفانه گرگ هم توی جامعه زیاده.
سلام آقای دکتر
باهاتون موافقم و یکجای امن و مطمئن سخت پیدا میشه
عزیزممممم.
از تصور اینکه ستایش اینقدر بزرگ و عاقل و خانم شده قشنگ دلم ضعف میره
بوسش کن محکم
می بینی چه زود می گذره
انگار همین دیروز بود که کوچولو بود و مهد کودک میرفت
چشمام قلب قلبی شد ^__^ کی انقد بزرگ شده که دنبال کار میگرده برای خودش :) چقدددر ایده خوبی مهدکودک. امیدوارم اگه براش خیر هست، جور بشه.
پریسا جان قرار بود از تجربه واکسن گارداسیل که برای ستی زدی بنویسی. اگه حوصله ت کشید بنویس :) ممنون میشم.
وااای رها جان هنوز واکسن رو نزدم
راستش هنوز پیدا نکردم
یک کم سخت پیدا میشه و یکروز باید همت کنم و به همه داروخانه ها سر بزنم
اتفاقا هفته ی پیش داشتم با خودم می گفتم دیگه تا آخر خرداد باید کلک این قضیه رو بکنم
سلام عزیزم
چه خوب که دنبال کار میگرده و چه خوب که حمایتش میکنی
میتونه هنری یا مهارت خاصی اگر داره یا دوست داره یاد بگیره و تو خونه انجام بده و بعد بفروشه.
مثلا نقاشی/موسیقی بلده. سفارش بگیره. اموزش بده
گیره مو.خوراکی.تل.تزیینات.فتوشاپ.جعبه کادو.نرم افزار خاصی. ادیت. تولید محتوا و.... . همونجایی که کلاس میره. با همونجا صحبت کنه وسفارش بگیره.
مهدکودک هم خیلی خوبه.
ممنون نل جان
به کار کردن هم به شکل فانتزی نگاه می کنن
کلن دلش می خواد تجربه کار توی محیط بیرون از خونه رو تجربه کنه و در عین حال رفیق جونش هم همکارش باشه
دنیای کودکی هست دیگه
سلام پریسا جان
برای چه کاری دنبال مهد کودک هستی ؟
آموزش موسیقی به کودکان ؟
ستی مد نظرش چیست ؟
سلام مخمور عزیز
والا هنوز خودش خام هست برای تدریس و بالخره یکسری مهارت می خواد تدریس کردن
خودش میگه برای بچه ها قصه بگم یا اوکه لهله ام رو ببرم رو براشون آهنگ بزنم و شعر بخونم باهاشون نقاشی بکشم و بازی کنم
کلن منطورش سرگرم کردن هست و اصن نمی دونم امکان پذیر باشه یا نه
سلام سلام واوووو ای ول به ستایش افرین خیلی خوشم اومد و البته اینکه نگرش خودتون که نم گید وای نه چه کاری چرا تو این سن کار کنید کاش شهرستان بودین من خودم استخدامش می کردم خودمم واسش مشتری پیدا می کردم من از وقتی درگیر پروسه بچه داری شدم همش ارزو می کردم عصرا یه دختر نوجون تو فامیل و آشنا بود میومد عصرا دو ساعت با دختر من بازی می کرد به عنوان کار پارت تایم منم بهش دستمزد می دادم خودمم حاضر بودم نظارت کنم و پذیرایی کنم و ... انقد که سختم بود بازی و سرگرم کردن بچه ولی کو فرهنگش حتی جرات نکردم پیشنهاد بدم به کسی ولی خودمم حتم واسه دخترم این کار می کنم یعنی تشویقش می کنم به عنوان کار تابستونی این کار انجام بده تا مثل من انقد از بچه داری بدش نیاد
کاش توی یک شهر بودیم
بنطرم تجربه ی خوبی میشه براش مخصوصا اگر محیط امن و مطمئنی باشه
حالا امیدوارم جایی پیدا بشه که قبولشون کنه
ایول! دمش گرم
سلام،
چقدر کار خفنی انجام داده، تبریک میگم بابت این روحیه اش به شما.
برام جالب بود این علاقه اش چون منم خیلی دوست داشتم یه جا میبود که میتونستم برم با یه مجموعه کودک بازی کنم... یکم نامتناسب سن و ظاهرمه متاسفانه :))) و بعید میدونم کسی اعتماد کنه. (که حقم میدم، مرد گنده چه به بازی :))) )
ولی خب قبلنا تو مهمونی ها میرفتم بچه ها رو دور خودم جمع میکردم و بازی میکردیم و اینکه دقایقی پنجره ی دید اونا رو داشته باشم برام جذابه.
الان هم خواهر زاده ام که داره میشه هفت ماهش و من نیستم ببینمش و بازی کنم باهاش ..و این باعث میشه هر بار کلیپی میبینم ازش گریه ام بگیره و بخوام دو دستی چرخ زمان رو نگه دارم.. :(
با اون قسمت نامتناسب با سن و ظاهر کلی خندیدم و سعی کردم تصورش کنم


امیدوارم دایی و خواهرزاده بزودی همو ببینبن
دم تون گرم که اجازه دادید و مانع نشدید.......
چه ذوقی داشت این پست
ماشاالله به ستی ماشاالله کی اینقد بزرگ شد خدا حفظش کنه آفرین به شما که بهش اعتماد بنفس دادید من متاسفانه در این زمینه اعتماد به نفس دادن موفق عمل نکردم خیلی از بچه هام انتقاد میکنم ومیدونم بده
قربونت عزیزم
همین که بعنوان والد هی خودمون رو بازنگری می کنیم و سعی می کنیم بهترین خودمون باشیم بنطرم عالیه تو هم نگران نباش و مطمئنم وقتی اینجوری میگه یعنی تلاشت رو داری می کنی و خوش به حال فرشته هات
سلام پریسا جان
چقدر ذوق میکنم می بینم بچه های نسل جدید اعتماد به نفس و جسارت بیشتری دارن. امیدوارم ستی جان هم یه کار مناسب پیدا کنه.
دیدم تو کامنتا نوشته بودی نتونستی واکسن گارداسیل رو پیدا کنی و میخوای بری داروخونه ها رو بگردی.
پیشنهاد میکنم اپ ttac رو نصب کنی. بعد از ثبت نام واکسن رو سرچ کنی داروخونه هایی که داشته باشن رو بهت نشون میده.
شاید پیدا کردی و دیگه لازم نباشه حضوری بری داروخونه ها رو بگردی.
ممنون نورا جان
امیدوارم با کمک این اپلیکیشن راحت تر بتونم گارداسیل رو پیدا کنم
وای آفرین به این دختر و صد البته که آفرین به این مادر با این تربیت و همراهی :)
پریسا جون یادم افتاد که من چقدر تو نوجوانی دوست داشتم کار کنم و والدینم چقدر جدی مخالف بودن و تصور میکردن آبروشون میره!
یا حتی یه مدت دوست داشتم برم خیاطی مامان دوستم و کار یاد بگیرم که مامان دوستم کلی دعوام کرد :)))
و جدی اگر از آون زمان وارد فضاهای اجتماعیای جز مدرسه شده بودم، شاید الان که بیش از بیست سال از اون زمان میگذره، اینقدر درگیر اضطراب اجتماعی نبودم!
دنیای ما با دنیای بچه های الان واقعا متفاوت هست که فکر می کنم اثرات اینترنت و دسترسی راحت تر به اطلاعات و دنیاهای اطراف مون هست که باعث شده بچه ها مطلع تر باشن و به حق و حقوق خودشون آشنا باشن و با سبک های مختلف زندگی هم آشنا باشن
والدین ما هم نسبت به والدین خودشون خیلی متفاوت تر بودن اما خب یک چیزهایی اون موقع تابو بود و مایه ی آبروریزی یکیش همین کار کردن بچه ها
خوشحالم که تغییر کردیم و از همه مهم تر بچه ها آگاه تر شدن
آفرین دختر احسنت بهش
سلام در مورد واکسن گارداسیل میخواستم بگم من یک ماه پیش از داروخانه شهید کاظمی (خیابان ولیعصر پایین تر از پارکوی )گرفتم
اتفاقا اونجا هم رفتم و گفت تموم کردم
از بدشانسی چندتا داروخانه ای که توی اپلیکیشن ttac نوشته بود متلن ده یا دوازده ساعت پیش فروش داشته رو سر زدم و گفتن تموم کردن
حالا از یکشنبه که ستی میره سرکار و من سرم خلوت تر میشه جدی تر دنبال می کنم و بالاخره گیر میارم
این اپلیکشین ttac رو هم که نورا معرفی کرد خیلی خوبه و حداقل می تونم بفهمماخرین بار کجاها فروش داشته و ایشالله که از همین طریق گیر میارمش
سلاممم وای چقدر سر ذوق اومدم خدا حفظش کنه.منم تو مهد هم مربی بودم هم مدیر.خیلی کاره مفرح و سالمیه پر از تجربه های خوبه براش.مخصوصااگه کمک مربی باشه که مسئولیت اصلی رو نداشته باشه.چون به هرحال بچن دیگه یه لحظه نباید ازشون غافل شد.فقط حقوقش یکم پایینه که اونم برای شروع خوبه.موفق باشه ایشالا
داشتم با خودم فکر می کردم اگر حقوق خیلی کم بهش دادن خودم با مدیر حرف بزنم و یک مقدار هم خودم بزارم روش تا تشویق و انگیزه ی خوبی براش باشه