چندشب پیشترها دایی زنگ زد و گفت پسرکوچیکه ویزای تحصیلیش اومده و میره کانادا و گوشی رو داد به کوچکترین پسردایی تا باهاش خداحافظی کنم .دلم گرفت یادم اومد همین چندسال پیش که دانشجو بودم تب و تاب مهاجرت به این شدت نبود و معمولا برای مقطع دکترا یا فوق لیسانس اقدام می کردن و اونم تعدادش اینقدر زیاد نبود ولی الان از سن پایین و دبیرستان بچه ها بفکر رفتن هستن ...غم انگیزه ,...الان یکجوری شده که اونی که اینجا مونده نتونسته که بره نه اینکه نخواد بره
حیف این سرزمین
منم دلم گرفت ☹️دختر خواهرمم بهار امسال وقتی برای همیشه رفت کلی دنیا رو خاکستری میدیدم... هم برای دوری و دلتنگی و هم برای وضعیت نابسامان کشورم.... که دقیقا چی به سر ایران اومده که خواهرزاده من با اون همه وابستگی گذاشت و رفت
ایشالله خواهرزاده موفق میشه و جای همه ی ما که توی ایرانیم یک زندگی اروم رو تجربه می کنه
سلام
مگه خدا به داد این مملکت برسه
مدتی پیش جایی خوندم در سالهای اخیر معدل آی کیو مردم ایران در حال پایین اومدنه که یکی از عللش همین مهاجرت هاست.
غم انگیزه
خوش به حال هر کسی که میتونه بره واقعا. ما که عمر و جوونیمون اینجا تباه شد بعدشم بچه هامون تباه میشن
حالا بازم خدا رو شکر که من و تو، توی اون دسته ای هستیم که هیچ تمایلی به رفتن نداریم و همینجا خیلیم خوبه و وطنم پاره ی تنم و اینا ... ولی خب کیه که قدر بدونه
اصلا بهش فکر نکن. سپهر باید ور دل خودت بمونه تا وقتی براش زن بگیری. بعدم نهایت بره یه کوچه اونورتر. یه جوری که دم دست باشه فرصت ها از دست نرن 
اصلا تصور کن سپهر هم بره. بعد پری فک کن، لذت عروس گرفتن و چزوندن هر روزه ی اون دختره ی چشم سفید رو از دست می دی.
ایشالله که پسردایی موفق باشه. ما و بچه ها هم عاقبت بخیر بشیم.
سپهر ماشالله پسر زرنگیه. مطمئنم چه اینجا و چه هر جای دیگه گلیم خودش رو از اب می کشه.
دیوونه کلی خندیدم
الان که فکر می کنم اصلا دلم نمی خواد چزوندن عروس رو از دست بدم
آره تب رفتن بدجوری داغه متاسفانه!!
دختر همکارم تازه رفته کلاس اول. میگه یه روز ازم پرسیده مامان 7 چقدر باید بهش اضافه شه که بشه 18. گفتم 11 تا.
جواب داده مامان یعنی من باید 11 سال دیگه اینجا رو تحمل کنم تا بتونم برم اونور!!!!!!! یعنی تا حد!!!!!
من واقعا ناراحت میشم وقتی می بینم هیچ کی دلش نمی خواد اینجا بمونه حتی بچه ها
واقعا حیف این سرزمین هست که به همچین روزی افتاده