خلاصه اش اینه که ویزا ندادن
از اینکه برمی گردیم ایران قانع نشدن
ستایش کلی گریه کرد سپهر هم به زمین و زمان بدو بیراه گفت
بعد دایی ممر جان به ستی میگه غصه نخور دایی جان , عوضش می بریمت کن سولقون
ستی میگه مامان برو بهشون بگو فقط می خوام برم دختردایی ام رو ببینم و باهاش بازی کنم و بعدش برمی گردم
سپهر میگه کاش اینجا دنیا نیومده بودیم اگر یک کشور دیگه بودیم اونوقت واسه یک سفر و دیدن دایی ام که تازه قراره پول هم توی اون کشور مقصد خرج کنم لازم نبود اینجوری التماس کنیم .میگم نگو مامان , دلت میاد , ایران رو دوست دارم
میگه ولی من اینحا نمی مونم و میرم و کلی حرفای سانسوری دیگه که خب سانسورشون کردم
وضعیت مون نسبت به دوسال قبل که از همین کشور ویزا گرفتیم هیچ فرقی نکرده ولی خب اوضاع سیاسی تغییر کرده
جالبه برام که می بینم بیشتر هم نسلای شما با وجود این همه مشکلاتی که تو ایران هست اما باز هم ایران رو دوست دارن...
حس تعلق خاطر دارم حسی که نمی تونم به هیچ جای دیگه ای داشته باشم
سلام خوبید ؟
می تونم حستونو درک کنم ،ولی می دونید که می تونید اعتراض بزنید ؟؟ یکم کار میبره ولی ممکنه تتیجه بده .
منم دو سال پیش برادرمو دعوت کردم بهش ویزا ندادن کلی گریه کردم .
قراره همین کار رو بکنم و تا یکی دو روز دیگه این نامه رو امادا کنم و ببرم ولی خب تهش اینه که نمیشه و درهرصورت نرفتنی هستیم
منم که داشتم واسه برادرم تعریف میکردم ستایش چقدر بی تابی کرد و ما بهش کلی قول های دیگه دادیم اینکه بره پیش ماجونش یا دختر عمه و پسرعموهاش , طفلی داداشم گفت باز خوبه شماها اونجا همو دارین ما چی بگیم که خودمون رو اماده کردیم بودیم واسه اومدن شماها و دیگه کس دیگه ای رو هم نداریم
ای بابا! اون هم با شنگن قبلی تو پاسپورتتون؟ هیچی اصلاً. من هم سانسور... ):
سپهر به نظرم بسیاااار کار خوبی میکنه به رفتن فکر میکنه.
من خودم تا پارسال میگفتم نه ایران خوبه.الان هر از گاهی به شوهرم میگم یه کاری کن بریم.
الهیِ... دل کوچولوی دخترمونو شکستن
سلام حالا اتفاقی که افتاده چاره ای نیست
ولی من با تمام مشکلات بازم ایران رو دوست دارم و به رفتن هیچ وقت فکر نمی کنم
منم اینجا رو دوست دارم ولی راستش رو بگم الان پشیمونم که نرفتم و سعی می کنم بچه هام رو حداقل از بابت خودم خیالشون راحت باشه که اگر برن من غصه نمی خورم و هیچ بلایی هم سرم نمیاد تازه خوشحالم میشم که اونا زندگی راحتی دارن
برای ما هم نشد که بشه.
جدی میگی؟!!!!!
یعنی به شما هم ویزا ندادن!!!
نه ندادن
تازه مال ما از طرف دانشگاه بود آقای همسر.خودم توریستی.ولی جفتمونو دانشگاه تایید کرده بود که برمیگردیم ایران.
چه وضع خرابی شده انصافا
وااای باورم نمیشه
واقعا جای تاسف داره
حالا باز خوب مشکل شما تو این اوضاع ایران سفر خارجی هست بیجاره اون بچه ها و خانواده های که نون شبشون به معنای واقعی اجر شد اونا چجوری بچه هاشونو اروم کنن
سلام
تکرار همون حرفهایی که توی پست قبلی توی دلم گفتم!