یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

تب لرز گلودرد

چهارشنبه از مدرسه تماس گرفتن که ستایش حالش خوب نیست و بیاین ببرینش تلفن رو قطع کردم و مانتوم رو برداشتم و رفتم سمت در , فرشته که اون روز داشت توی نظافت خونه بهم کمک می کرد داد زد شلوارت , یک نگاه به شلوارم کردم و دیدم از این شلوار کوتاه های تا زیر زانوی خونگی تنم هست گفتم اشکال نداره بوت می پوشم و در رو بستم ده دقیقه بعد مدرسه بودم و ستایش رو که می لرزید با خودم اوردم خونه 

دکتر معتقده که ویروسه. ..روز اول تب بالا و لرز داشت و تب قطع نمی شد از روز دوم تب قابل کنترل شد ولی همچنان بی حاله و گلودرد اذیتش می کنه و احتمالا شنبه هم بمونه خونه


اینروزا مشغول کاراهای نفرت انگیز دندونام هستم و باید یک دندون عقل جراحی بشه به دندونپزشکم گفتم باشه برای بعد عید لطفا , اونم گفت باشه به شرطی که نری پنج سال بعد با کلی دندون خراب برگردی ها...اینقدر از دندونپزشکی ترس دارم و اینقدر بهم استرس وارد میشه که معمولا تا کارد به استخونم نرسه نمیرم دندونپزشکی



نظرات 1 + ارسال نظر
رها شنبه 12 اسفند 1396 ساعت 00:34

ایشالا زودتر خوب بشه جیگر خانوم

مرسی رها جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد