یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

ترس جرات شجاعت

امروز باید میرفتن میدون تیر واسه درس دفاعی .یک رضایت نامه هم داده بودن که امضا کنیم با این مضمون که این اردو اجباری هست و همه ی دانش اموزان مکلفن توی این برنامه شرکت کنن .وقتی داشتم امضا می کردم با خودم گفتم وقتی اجباریه دیگه رضایتنامه گرفتن چیه...با پدرش کلی هی بهش سفارش کردیم که مواظب باشه و از این شوخی های خرکی دوستاش پرهیز کنه و وقتی کسی اسلحه دستش هست جلوش نباشه .همین موقع یک پیام از طرف مدرسه اومد که اگر فردا هوا بارونی باشه اردوی تیر کنسله و به بعدا موکول میشه , سپهر گفت کاش بارون بباره ..گفتم نگران نباش پسرجان هیچ اتفاقی نمیوفته فقط طبق عادت مادرانه داشتم میگفتم مواظب باشی بعدم می دونی بابا دقیقا همسن الان تو بود که رفت جبهه گفت اره می دونم تازه توپچی هم بوده بعدم خندید و گفت چه جراتی داشته گفتم اره تازه کیلومترها دورتر از خانواده اش 

حالا از صبح هی دارم به اسمان نگاه می کنم که بباره و نمی دونم بالاخره بردنشون میدون تیر یا نه 


غبطه می خورم به این همه جرات و شجاعت دختران. خیابان . انقلاب 


نظرات 6 + ارسال نظر
پریا یکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت 11:14

واقعا آفرین به شجاعت همه مردان و زنانی که بخاطر وطنشون تا پای جان فداکاری کردن.

زهره دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 08:14

سلام
واقعا شجاعت میخواد.وقتی از مردمی که دور و بر دخترها بودند و بی هیچ حرکتی فیلم‌میگرفتن انتقاد میشه، با خودم میگم اگه من اونجا بودم، کاری میکردم؟ فکر کنم نه.منم عافیت طلبی پیشه میکردم.واقعا آفرین به شجاعتشون.و صد البته آفرین به اونایی که سالها پیش برای وطنشون رفتن جلوی توپ و تانک دشمن.
وبلاگتون خیلی دوست داشتنیه.بیشتر از اینستاگرام دوستش دارم.گاهی سر میزنم و هر بار با سرچ کردن مامان ستی و سپهر.خوشبخت باشید

منم با خودم بارها فکر کردم که اگر اونحا باشم چه میکنم و مطمینم که میرم جلو به حمایتشون ولی اینکه خودم پیش قدم بشم و برم روی سکو ...راستش هنوز جراتش رو ندارم واسه همین بهشون غبطه می خورم
مرسی زهره جان..منم اینجا رو بیشتر دوست دارم چون خودمم بدون سانسور

الهه دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 18:12

واقعا به هیچ وجه نمیتونم درکشون کنم .چه روحیاتی داشتن .چقدر شجاع بودن .هروقت سریال یا فیلمی درمورد مبارزات قبل انقلاب میبینم هر طور میخوام خودمو جای یکی از شخصیت ها بذارم نمیتونم دل وجراتشو ندارم .الحق که نسل جسوری بودن انقلاب کردن جنگیدن وما .......

راجع به نسل انقلاب فارغ از اینکه با افکار و عقایدشون موافقم هستم یا نه جرات و جسارت و شجاعتشون برام قابل تحسین هست
توتصورم نمی گنجه که یک بچه ی شاتزده ساله بره جنگ و از اون بدتر بزرگترها اونو توی میدون جنگ بپذیرن
دنیای عجیبی بوده و البته جنگ همیشه عجیب و بی رحمانه هست
من احتمالا شجاعتش رو نداشتم همینطور که الان ندارم وگرنه حداقل روی سکو بودم

Fatimah.Sawari چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت 02:14

سلام
از همراهان همیشگیتون هستم اما تا حالا خاموش..
اینستاگرام دارید؟ که اونجا هم افتخار دنبال کردنتون رو داشته باشم؟

Parisamehrabian

لیلا شبهای مهتابی چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت 15:08 http://www.yalda4000.blogfa.com

سلام سلام صدتا سلام والا خونه ما الان از میدان مین و توپخونه بدتره الان سنگر گرفتیم راستی امثال همسر شما باعث افتخارند

احتمالا توی ایام عید یک نفسی بکشین چون فکر کنم توی تعطیلات اونا هم تعطیل می کنن

یه مامان سه‌شنبه 15 اسفند 1396 ساعت 10:33

سلام عزیز جان. دختران خیابان انقلاب همیشه در حافظه تاریخی ملت میمونند. باور دارم قطعا کارشون به سرانجام میرسه . از این همه تزویر و دورویی خسته ام. کاش ایران من حال و روز بهتری داشت.

باهات موافقم مامان جان و امیدوارم اون روز خیییلی دور نباشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد