یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

اسفندونه

اسفند زیبا اومدش . من واقعا این ماه رو دوست دارم خیلی حس و حال قشنگی داره ...خونه تکونی اهسته و پیوسته پیش میره و دیگه تقریبا داره تموم میشه  ...سپهر مشغول ساز زدن و هست و ازوقتی با دوستاش این گروه سروناز رو تشکیل دادن کلی پیشرفت کرده و قراره هفته ی دیگه یک اجرای خیریه توی مدرسه داشته باشن و عواید فروش بلیطش میرسه به یک موسسه ی خیریه . ایندفعه اهنگ ها توی دستگاه ماهور زده میشه ..هنوز نتونستم واسش یک سنتور دیگه بخرم ولی بالاخره قانعش کردم به عنوان عیدی یک سنتور جدید از ما بپذیره و به سختی قبول کرد ..واسه ازمون ورودی مدارس هم داره خودش رو اماده می کنه و خیلی دوست داره بره انرژی اتمی ولی راهش دوره و من خیلی مایل نیستم .حالا فعلا قرار شده ازمونش رو بده و بعد اگه قبول شد درموردش فکر کنم فقط حیفم میاد که از محمد (سرپرست گروه موسیقیشون) جدا بشه چون خییلی در پیشرفت موسیقیایی سپهر نقش داشته .هرچند فکر کنم این اتفاق بیوفته چون سپهر می خواد رشته ی ریاضی بخونه و محمد تجربی ...از راه دور و با موبایل بزرگ شدن برادرزاده جان رو می بینم و واسه دست و پا زدن هاش و قن و قون کردنش غش و ضعف می کنم و خداروشکر می کنم که تکنولوژِی اینقده پیشرفت کرده ....واسه عید قراره بیان ایران و بالاخره به طور حقیقی عمه شدن رو لمس کنم  

امروز یک عکس توی اینستاگرامم گذاشتم و ناخوداگاه قربون گیسوی کمند دخترم شدم و یادم اومد چندسال پیش ارزوم این بود که ستایش رو با این موها ببینم و الان به ارزوش چندسال پیشم رسیدم و خیلی خوشحالم که تحقق یکی از مهمترین ارزوهام رو می بینم ....توی خونه تکونی نامه ی سپهر به خدا رو پیدا کردم که وقتی کلاس چهارم بود نوشته بود و باز دوباره با خوندن جمله ی "خدایا خواهرم بعد از عمل کلیه اش می خواهم سالم ببینم " اشک ریختم  

زندگی زیباست قدر لحظه هامون رو بدونیم

نظرات 6 + ارسال نظر
زهرا شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 20:31

خوشحالم که خوشحالید بانو.....مدارس انرژی اتمی خیلی مدارس خوبیه اگه بتونه قبول بشه آقا سپهر. گروه موسیقی شون هم خیلی جالبه به نظرم. خودشون بچه ها خودجوش تشکیل دادند؟اسمش رو کی انتخاب کرده؟واقعا اجراشون زیبا بود آخه.بچه های توی سن و سال آقا سپهر بعیده موسیقی سنتی و اصیل دوست داشته باشند و این واقعا جای تحسین داره.روی ماه ستایش جان رو هم ببوسید

مرسی زهرا جون ...می دونم و می دونه که قبول شدن در انرژی اتمی کار ساده ای نیست واسه همین فکر کردن به مسیر رفت و امدش رو موکول کردم به بعد از ازمون ورودی
اره خودشون گروه رو تشکیل دادن البته مدرسه هم موثر بوده و فضای لازم واسه تمرینات گروهی و مراسم های مختلف واسه اجرا براشون فراهم می کنه ...اسمش رو هم محمد ( سرپرست گروهشون ) انتخاب کرده

وکیل سوده یکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت 16:58

چقدر انرژی در این چند سطر نهفته است.
زندگی تون سرشار از اتفاقات خوب!
ان شالله تک تک آرزوهاتون برآورده به خیر بشه

مرسی سوده ی مهربونم

یه دوست شنبه 14 اسفند 1395 ساعت 13:06

سلام عزیزم اگه اینساگرامتون عمومیه و فالوراش زیادن ممکنه لطف کنید آدرسشو بزارید منظورم از زیاد یعنی غریبه ها هم فالوتون کردن

Parisamehrabian
فقط یک قانون کوچولو و نانوشته داره اونم اینه که حرفی از وبلاگ زده نشه مرسی

یه مامان یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 21:28

خیلی وقته به وبلاگ سر نزدم.
چه خوب که آرزوت یادت موند و چه خوب که براورده شدنش هم یادت موند. گاهی آرزوهایی داریم که بعد از براورده شدنشون یادمون رفته که این یه زمانی آرزومون بوده.

اره گاهی اصلن به چشم نمیاد که یک همچین چیزی زمانی ارزوی بزرگی بوده

Mina پنج‌شنبه 19 اسفند 1395 ساعت 18:18 http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

شادیتئن پایدار

ممنون

یه دوست چهارشنبه 23 فروردین 1396 ساعت 16:57

ممنون چشم حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد